اشابه

لغت نامه دهخدا

( اشابة ) اشابة.[ اُ ب َ ] ( ع اِ ) مردم بهم درآمیخته. ( صراح ). مردم بهم آمیخته از هر جنس. ( از منتهی الارب ). || مال مکسوبه مخلوط بحرام. ج ، اشائب. ( منتهی الارب ).

اشابة. [ اِ ب َ ] ( ع مص ) سپید کردن موی. ( تاج المصادر بیهقی ). سپید کردن سر را: اشاب رأسه و برأسه. ( منتهی الارب ). || خداوند فرزند پیر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). صاحب فرزندان پیر شدن : اشاب الرجل. ( از منتهی الارب ). || پیر کردن.

اشابة. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) موضعی است به نجد نزدیک الرمل. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی است بنجد نزدیک الرمان

دانشنامه عمومی

آشابه. آشابه جماعت و شهرکی با ۱۵٬۶۲۸ نفر جمعیت در ناحیهٔ اشت ولایت سغد است که در شمال غربی تاجیکستان قرار دارد. [ ۱]
عکس آشابه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس