اشاءه

لغت نامه دهخدا

( اشاءة ) اشاءة. [ اَ ءَ ] ( ع اِ ) یک اَشاء. یکی خرمابن. ( منتهی الارب ). صغارالنخل. ( معجم البلدان ).

اشاءة. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) مضطر گردانیدن. ( منتهی الارب ). || ملجاء گردانیدن. پناه گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

اشاءة. [ اَ ءَ ] ( اِخ ) موضعی است و یاقوت گوید: گمان برم که در یمامة و یا در بطن الرمة است. ( معجم البلدان ).

اشاءة. [ اِ ءَ ] ( اِخ ) نام زنی است جاهلیةاز مردم حضرموت و بدان منسوب است «بنواشاءَة» و ایشان بطنی از قبایل یمن اند. ( اعلام زرکلی ج 1 ص 118 ).

پیشنهاد کاربران