اش نخوردن و دهن سوختن

پیشنهاد کاربران

آش نخوردن و دهن سوختن:[ مجازی] کیفر گناه ناکرده دیدن. ( پول او را او برد و مرا دستگیر کردند. شدم آش نخورده و دهن سوخته.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )

بپرس