اش شله قلمکار


معنی انگلیسی:
hodgepodge, hotchpotch, medley, mélange, mess, mishmash, mixed bag, motley, ragbag, hash, fragmentary, mlange, hodge-podge

مترادف ها

patchwork (اسم)
کار سرهم بندی، قلاب دوزی، اش شله قلمکار، چهل تکه، جسته گریخته، وصله دوزی

hodgepodge (اسم)
مخلوط، چیز درهم و برهم، خوراک همه چیز درهم، اش شله قلمکار

jambalaya (اسم)
اش شله قلمکار

mishmash (اسم)
مخلوط، اش شله قلمکار

hotchpotch (اسم)
اش شله قلمکار، اش درهم و برهم

پیشنهاد کاربران

آش شُلّه قلمکار ؛ آش امام زین العابدین :مثل آش شله قلمکار؛ مخلوطی از چیزهای نامتناسب.
آش شله قلمکار: [عامیانه، کنایه ] بی نظم و قاعده.

بپرس