اسیمه کردن


معنی انگلیسی:
fluster, panic

مترادف ها

confuse (فعل)
دست پاچه کردن، گیج کردن، مغشوش کردن، سراسیمه کردن، ژولیده کردن، گیر انداختن، در جواب عاجز کردن، اشفته کردن، باهم اشتباه کردن، گرفتار کردن، اسیمه کردن

فارسی به عربی

شوش

پیشنهاد کاربران

بپرس