دیکشنری
مترجم
بپرس
اسیروار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسیروار. [ اَ سیرْ ] ( ص مرکب ) مانند اسیر :
تا گردانم اسیروارش
توزیع کنم ز هر دیارش.
نظامی.
فرهنگ عمید
اسیرمانند، مانند اسیر.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها