لغت نامه دهخدا
( آسیبی ) آسیبی. ( ص نسبی ) ذوجِنّه. پری زده. دیودیده. پری گرفته. دیوگرفته. دیوزده.سایه دار. سایه زده. دیودار. کوهه گرفته. بیوقتی شده.
فرهنگ فارسی
( آسیبی ) ( صفت ) ۱ - آسیب رسیده آسیب دیده ۲ - پری زده جن زده دیو دیده دیوزده سایه دار .
پری زده دیو دیده