اسیان
لغت نامه دهخدا
اسیان. [ اَس ْ ] ( ع ص ) اندوهگین.
اسیان. [ اُ ] ( اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه سوم میلادی ، پسر فن گال ، پادشاه مُروِن. گویند در محاربه با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و به تغنی اشعاری که درباره محاربه با رومیان سروده بود تسلی می یافت. ماک فِرس ُ به نام وی در 1760 م. مجموعه ای از اشعار را منتشر کرد.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
۱ - اسیان، روستایی از توابع بخش آبگرم شهرستان آوج در استان قزوین ایران است.
۲ - آسیان منطقه ای واقع درشمال شهر کازان روسیه
۲ - آسیان منطقه ای واقع درشمال شهر کازان روسیه
۱ - آسیان، روستایی از توابع بخش آبگرم شهرستان آوج در استان قزوین ایران است.
۲ - آسیان منطقه ای واقع درروسیه شمال شهر کازان واقع شده
۲ - آسیان منطقه ای واقع درروسیه شمال شهر کازان واقع شده
آسیان از آس که به معنای سنگ است یان که شاید نشانه جمع بودن کلمه ویا پسوند مکان باشد:همانگونه که می گوییم:آسیاب که به معنی آس ( سنگ ) آب تشکیل شده است. من فکر میکنم این معنی اخیر بیشتر با معنی اسم روستای مان سازگاریبیشتری دارد چراکه به گفته پیشینیان آسیابهای متعدی در این روستا وجود داشته است.
آس=سنگ یان که شاید نشانه جمع بودن کلمه ویا پسوندی برای مکان موردنظر است :همانگونه که میگوییم آسیاب که آس ( سنگ ) آب و چند نمونه دیگری از اسمهای از این قبیل