دیکشنری
مترجم
بپرس
اسیاح
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسیاح. [ اَس ْ ] ( ع اِ ) ج ِسیح. آبهای روان و نوعی از بردها و گلیمهای مخطط.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک