اسکیزیدن

لغت نامه دهخدا

اسکیزیدن. [ اِ دَ ] ( مص ) سکیزیدن. آلیزیدن. جفته انداختن.

فرهنگ فارسی

سکیزیدن: برجستن، جست وخیزکردن، الیززدن، جفتک انداختن چهارپایان ، اسکیزنده: سکیزنده، جست وخیزکننده
( مصدر ) ( اسکیزید اسکیزد خواهد اسکیزید بیسکیز اسکیزنده اسکیزیده اسکیزه ) جفته انداختن جفتک انداختن آلیزیدن .

فرهنگ معین

(اِ دَ ) (مص ل . ) جفتک انداختن .

فرهنگ عمید

برجستن، جست وخیز کردن، آلیز زدن، جفتک انداختن چهارپایان.

پیشنهاد کاربران

بپرس