فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) هیئت مشایعت کنندگان.
۳. (اسم ) گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت می کنند.
مترادف ها
مشایعت، همراه، ملتزمین، اسکورت، بدرقه، پاس
همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یا ملازم خانم های جوان
همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یا ملازم خانم های جوان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یعنی مواظبت از ماشین شوتی درحال قاچاق
محافظت ، محافظ
معنی اسکورتیت و میخوام که برای تبلیغ ملک بکار می رود مثلا گفتن این ملک 1000 اسکور تیت میباشد به زبان انگلیسی یعنی چی
مواظبت کردن
همپا
همراهی ، مشایعت
اسکورت
همروان