اسکندری

/~eskandari/

لغت نامه دهخدا

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( ص نسبی ) ( سال... ) سالی است که از تشرین اول آغاز میشود.

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( ص نسبی ، اِ ) نوعی قماش. ( مخترعات خاقانی ). چون قماش اسکندری و دارای عقل از شکوه و شوکتش در مقام حیرانی. ( نظام قاری ص 12 ) :
هم ز قاف قماش آن کشور
صورت خود نموده چون عنقا...
که ز اسکندری شده سلطان
که ز خارایی آمده دارا.
نظام قاری ( دیوان صص 20 - 21 ).

اسکندری. [ اِ ک َ دَ] ( اِخ ) اسکندریه. رجوع باسکندریه شود :
که خاک سکندر باسکندریست
که کرد او بدان روزگاری که زیست.
فردوسی.
چو اسکندر آمد باسکندری
جهان را دگرگونه شد داوری.
فردوسی.
باسکندری کودک و مرد و زن
بتابوت او بر شدند انجمن.
فردوسی.

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) احمد ( شیخ ) مدرس دارالعلوم. او راست : 1- تاریخ آداب اللغة العربیة فی العصر العباسی ، چاپ مصر 1330هَ. ق. ( 1912 م. ). 2- الوسیط فی الادب العربی و تاریخه ،چاپ مطبعةالمعارف 1341 هَ. ق. ( معجم المطبوعات ).

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) بطلمیوس. لقب بطلمیوس یازدهم و دوازدهم. ( از مفاتیح العلوم خوارزمی ).

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) حسین بن ابی بکر نحوی مالکی ، متوفی 741 هَ. ق. او راست : تفسیر.

اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) عمر افندی. عضو وزارت معارف مصر. او راست : 1- تاریخ مصر الی الفتح العثمانی که آنرا بیاری مستر سندج تألیف کرده ، و آن خلاصه ایست از تاریخ مصر در مدت هفت هزار سال ، مزین بتصاویر بسیار. و درباب عرب و ادیان و آداب و علوم و جنگهای آنان سخن بسیار رانده است. این کتاب در مصر بسال 1915م. بطبع رسیده است. 2- تاریخ أوربا الحدیثة و آثار حضارتها و آنرا بیاری سلیم افندی حسن در دو جزء تألیف کرده که در مطبعةالمعارف بسال 1335-1338هَ. ق. ( 1917- 1920م. ) چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ).

اسکندری.[ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چرام ، بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان ، 3000 گزی جنوب چرام مرکز دهستان ، 19000 گزی شمال شوسه آور به بهبهان ، دشت ، معتدل مالاریایی. سکنه 150 تن شیعی. زبان فارسی و لری. آب ازرودخانه. محصول آن غلات ، میوه ، حبوبات ، برنج ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری. صنایع دستی قالیچه و گلیم ، جوال ، و جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفه چرام هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسْکنْدَری ، ابوسلیمان شرف الدین داوود بن عمر بن ابراهیم ، فقیه مالکی و عارف شاذلی سده های ۷- ۸ق /۱۳-۱۴م بود.
او به ابن باخلا (یا ابن ماخلا)، و در میان پیروان طریقه شاذلیه به داوود باخلی نیز مشهور بوده است . تاریخ تولد و زادگاه او دانسته نیست ، اما از آن جا که مرید ابن عطاءالله (د ۷۰۹ق ) بوده ، و نیز به گفته ابن حجر عسقلانی ، محضر ابوالعباس مرسی (د ۶۸۶ق ) را دریافته ، می توان حدس زد که ولادت او در اواسط سده ۷ق بوده است . به گفته شعرانی او نخست به عنوان شحنه در دستگاه والی اسکندریه خدمت می کرد و از نفوذ و اعتباری ویژه برخوردار بود، تا آن جا که مجازات یا تبرئه برخی از متهمان با اشاره او انجام می گرفت . از مقدمات تحصیلات و چگونگی گرایش او به تصوف چیزی دانسته نیست ، اما چنانکه گذشت ، او مرید ابن عطاءالله (ه م ) عارف مشهور سلسله شاذلیه بود و سپس خود از بزرگان این طریقت و صاحب مقامات عالی در تصوف گردید. به گفته شعرانی ، اسکندری خواندن و نوشتن نمی دانست ، با این همه ، منوفی او را جامع بین علم ظاهر و علم باطن دانسته است . ← شاگردان اسکندری شاگردان بسیاری تربیت کرد که از آن جمله محمد وفا ، عارف مشهور اسکندریه را می توان نام برد. ← درگذشت شیخ داوود در اسکندریه درگذشت . به گفته منوفی قبر او در اسکندریه زیارتگاه است . تاریخ وفات او را به اختلاف : ۷۳۳ق ، ۷۳۲ق و نیز ۷۱۵ق نوشته اند. ← برخی عقاید اسکندری اسکندری معتقد است که سرشت و جوهر مرید فقط در امتحان و آزمایش آشکار می شود، و از شرایط مرید این است که قدمی به سوی شهوات نفسانی برندارد، و اگر اراده مرید صادق باشد، همه شهوات در وجود او از میان می رود. مرید صادق سیرش به باطن است و ظاهرش تابع باطن ، حال آنکه عابد سیرش به ظاهر است و باطنش تابع ظاهر. ←← مرید او مریدان را به دو گروه تقسیم کرده است : ۱. مریدانی که تعالیم پیر خود را پیش از آنکه به دل راه دهند، نخست با عقل می سنجند؛ ۲. مریدانی که تلقینات پیر را از همان ابتدا با دل و جان می پذیرند و این مرید را سودمندتر است . اسکندری زهد در دنیا را اساس همه احکام و قواعد طریقت می داند و از سخنان اوست که هرکس محبت دنیا را از دل بیرون کند، عابد و زاهد است و هرکس خود را از نفس و متعلقات آن برهاند، عارف است . ←← نور ولی شعرانی به نقل از کتاب عیون الحقائق او می گوید: « ولی » دارای دو نور است : نور عطف و رحمت ، و نور فیض و عزّت و قهر ، و نیز نیکوترین و برترین نورها، نوری است که بر دل مرید می تابد. اسکندری بعد از ایمان به خدا و ملائکه و کتابهای آسمانی و پیامبران او، ایمان به نور ولایت را از بزرگ ترین مواهب می داند. قلب سایه نور روح ، روح سایه نور سرّ و سرّ مظهر تجلی نور حقیقت ِ نخستین در آغاز خلقت است . اهل تصوف آنانند که از جسد به ماورای آن سیر کرده ، و سپس در «حضرت وفا» فرود آمده ، و در «محل صفا» ساکن شده اند. ←← تقسیم علوم اسکندری علوم را بر ۳ گونه می داند: علم سلوکی که اظهار آن واجب است ، علم کشفی که اظهار آن روا نیست ، و علم سرّی که مطلقاً نباید آن را آشکار کرد. ← اثر چاپی ۱. اللطیفة المرضیة بشرح حزب الشاذلیة، ظاهراً همان الرسالة المرضیة فی شرح دعاء الشاذلیة است که حاجی خلیفه و به تبع او بغدادی از آن یاد کرده اند. در برخی منابع آن را شرح حزب البحر نیز نامیده اند. این کتاب شرحی است بر حزب البحر ابوالحسن شاذلی ، شامل آراء و عقاید بسیاری در تصوف ، به ویژه درباره کلام اولیا، حقایق عقلی و قلبی ، حکمت الهی و.... این اثر در ۱۳۵۴ق / ۱۹۳۵م در قاهره به چاپ رسیده است . ← آثار خطی ۱. اجوبة الشاذلی ، رساله ای است به صورت سؤال و جواب درباره معراج و نزول حق به آسمان دنیا ، که به شماره ۶۵۹۵ در کتابخانه ظاهریه موجود است . ۲. روضة المستبین فی شرح التلقین ، شرح کتاب التلقین ابومحمد عبدالوهاب بن علی بغدادی در فقه . از این کتاب نسخه ای در خزانه قرویین در فاس موجوداست ۳ . عیون الحقائق ، که شعرانی در الطبقات از آن بهره برده ، و درموارد بسیار از آن نقل کرده است . نسخه ای از این کتاب در برلین موجود است . ← آثار منسوب ۱. ایضاح المسالک علی المشهور من مذهب مالک . بغدادی این اثر را که شرحی است بر رساله ابن ابی زید قیروانی ، به اسکندری نسبت داده است ، اما در دو نسخه موجود در کتابخانه ازهریه نام مؤلف آن داوود بن محمد مالکی (د ۹۰۳ق ) آمده است . ۲. شرح مختصر الجمل للزجاجی ، که سیوطی و باباتنبکتی به نام او آورده اند، ولی نسخه ای از آن شناخته نیست . ۳. کشف البلاغة، در معانی . منوفی دو اثر به نامهای شرح علی حزب البرّ و شرح علی ضرب البحر به او نسبت داده که به احتمال بسیار همان شرح حزب البحر است . ابن حجر عسقلانی قصیده ای نیز از او نقل کرده است . فهرست منابع (۱) احمد ابن حجر عسقلانی ، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن ، ۱۳۹۳ق /۱۹۷۳م . (۲) احمد ابن عجیبه ، ایقاظ الهمم فی شرح الحکم ، قاهره ، ۱۹۸۵م . (۳) احمد ابن مبارک ، الابریز، به کوشش محمد عدنان شماع ، دمشق ، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م . (۴) عمر ابن ملقن ، طبقات الاولیاء، به کوشش نورالدین شریبه ، بیروت ، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م . (۵) ازهریه ، فهرست . (۶) احمد باباتنبکتی ، نیل الابتهاج بتطریز الدیباج ، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه ، طرابلس ، ۱۹۸۹م . (۷) بغدادی ، ایضاح . (۸) بغدادی ، هدیه . (۹) حاجی خلیفه ، کشف . (۱۰) زرکلی ، اعلام . (۱۱) سیوطی ، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ، ۱۳۸۴ق / ۱۹۶۴م . (۱۲) عبدالوهاب شعرانی ، الانوار القدسیة، به کوشش طه عبدالباقی سرور و محمد عیدالشافعی ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م . (۱۳) عبدالوهاب شعرانی ، الطبقات الکبری ، قاهره ، ۱۳۷۴ق / ۱۹۵۴م . (۱۴) ظاهریه ، خطی (تصوف ). (۱۵) ابوالوفا غنیمی ، ابن عطاءالله السکندری و تصوفه ، قاهره ، ۱۳۸۹ق /۱۹۶۹م . (۱۶) محمد عابد فاسی ، فهرس مخطوطات خزانة القرویین ، تونس ، ۱۳۹۹ق /۱۹۷۹م . (۱۷) محمد مخلوف ، شجرة النور الزکیة، قاهره ، ۱۳۵۰ق . (۱۸) محمود منوفی ، جمهرة الاولیاء، قاهره ، ۱۳۸۷ق . (۱۹) یوسف نبهانی ، جامع کرامات الاولیاء، قاهره ، ۱۳۲۹ق .

[ویکی فقه] اسکندری (ابهام زدایی). اسکندری ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • خاندان اسکندری، از خاندان های معروف کشور و دارای افراد بانفوذ در حکومت در دوره پهلوی • داوود بن عمر اسکندری، اسْکنْدَری ، ابوسلیمان شرف الدین داوود بن عمر بن ابراهیم ، فقیه مالکی و عارف شاذلی سده های ۷- ۸ق /۱۳-۱۴م • ایرج اسکندری، جزء فعالان کمونیستی در ایران و بنیانگذار حزب توده در ایران• عباس اسکندری، از اعضای کمیته مرکزی حزب توده در ایران و از سیاسیون دوره پهلوی
...

پیشنهاد کاربران

اسکندری
تیره اسکندری یکی از طایفه های لک تبار از ایل حسنوند میباشد
تیره اسکندری یکی از طایفه های ایل پاپی ( پشت کوه ) میباشد و بدلیل خویشاوندی با ایل زراسوند بختیاری محسوب میشود
تیره اسکندری در ایل زراسوند بختیاری اصالتا از طایفه بزرگ دورکی بوده ک در شرق لرستان و قسمتی از خوزستان شوشتر و باغملک و شیراز و لار ساکن هستند
تیره اسکندری یکی تیره ه های ایل بختیاری از طایفه زراسوند میباشد
اسکندریان به معنی پادشاه شهر است
طایفه ای از ایل بهارلویی که ساکن روستا های دولت آباد وشهنان بوشهر لارستان می باشند
اسکندری. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چرام ، بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، 3000 گزی جنوب چرام مرکز دهستان ، 19000 گزی شمال شوسه ٔ آور به بهبهان ، دشت ، معتدل مالاریایی. سکنه 150 تن شیعی. زبان
...
[مشاهده متن کامل]
فارسی و لری. آب ازرودخانه. محصول آن غلات ، میوه ، حبوبات ، برنج ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری. صنایع دستی قالیچه و گلیم ، جوال ، و جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفه ٔ چرام هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ) .

بپرس