اسکندرمیرزا یا الکساندر میرزا ( ۱۷۷۰–۱۸۴۴ میلادی ) ، شاهزادهٔ گرجی طرفدار ایران در زمان جنگهای ایران و روس بود. پس از مرگ پدرش ایراکلی دوم، پادشاه کاختی و کارتلی ( گرجستان شرقی ) ، این شاهزاده که اطمینان داشت سیاست های روس گرایانه برادر ناتنی اش، گیورگی دوازدهم، باعث نابودی گرجستان بدست روسیه می شود، از در مخالفت با برادرش درآمد و به درخواست فتحعلی شاه قاجار، تفلیس را ترک نمود و به نیروهای آوار طرفدار ایران تحت فرماندهی عمرخان در داغستان پیوست ( ۱۷۹۹م ) .
... [مشاهده متن کامل]
جنگ و گریز نیروهای گرجی اسکندرخان و ایرانیان همراهش از یک سو و نیروهای روس و گرجی مخالف از سوی دیگر، تا دو سال در کاختی ادامه داشت تا در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۰۰ میلادی اسکندر خان در نبرد نیاخورا شکست خورد و ناچار شد ابتدا به قره باغ و سپس به داغستان بگریزد.
بعدها در داغستان افسانه ای بر سر زبان ها افتاد که شیخ شامل داغستانی در اصل فرزند اسکندر میرزا است، اما گفته شده که خود شیخ شامل این داستان را می ساخته تا در خیزش ضد روسی خودش حمایت گرجی ها را هم جلب کند.
در سال ۱۸۰۱، آشکار شد که بدگمانی اسکندرخان نسبت به روس ها کاملاً به جا بود و سیسیانوف پادشاهی گرجستان را منحل اعلام کرد و رسماً گرجستان را ضمیمه روسیه نمود. با وجود اینکه روس ها شدیداً بدنبال او می گشتند، موفق شد که خود را به ایران برساند که شاه تعدادی از روستاهای ارمنی نشین در آذربایجان را همراه مقداری پول به او داد. در ۱۸۰۴، با شروع دوره اول جنگ های ایران و روس، اسکندرمیرزا در کنار ایرانیان وارد جنگ شد و ارتباطهای داخل گرجستان اش را برای ایجاد شورش ضد روسی فعال نمود. در این زمان با فرستادگان ناپلئون هم ملاقات داشت. سپتامبر ۱۸۱۲ شاهد برگشتن این شاهزاده به گرجستان و ایجاد شورش فراگیر در ناحیه کاختی گرجستان بود. ۴۰۰۰ نفر شورشی او را به عنوان پادشاه گرجستان اعلام نمودند، اما در نهایت مغلوب ارتش اعزامی از روسیه شدند که از اکتبر ۱۸۱۲ تا مارس ۱۸۱۳ درگیر سرکوب خیزش بود. در ۱۸۱۹ با دختر ملک ساحک ( رئیس ارامنه ایروان ) ازدواج نمود تا حتی بتواند کمک ارمنییان را هم جلب نماید. از این زمان تا زمان پیمان ترکمنچای ( ۱۸۲۸ ) ، بارها در نواحی مختلف گرجستان اقدام به ایجاد شورش ضد روس ها نمود. آخرین نقشه برای قیام، در سال ۱۸۳۲ بود که به پاسخی نداشت. از آن پس تا سال ۱۸۴۴ که درگذشت، تنها به صورت فرد ناامیدی درآمده بود. در این سال ها از مسیحیت دست کشید و مسلمان شد.
... [مشاهده متن کامل]
جنگ و گریز نیروهای گرجی اسکندرخان و ایرانیان همراهش از یک سو و نیروهای روس و گرجی مخالف از سوی دیگر، تا دو سال در کاختی ادامه داشت تا در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۰۰ میلادی اسکندر خان در نبرد نیاخورا شکست خورد و ناچار شد ابتدا به قره باغ و سپس به داغستان بگریزد.
بعدها در داغستان افسانه ای بر سر زبان ها افتاد که شیخ شامل داغستانی در اصل فرزند اسکندر میرزا است، اما گفته شده که خود شیخ شامل این داستان را می ساخته تا در خیزش ضد روسی خودش حمایت گرجی ها را هم جلب کند.
در سال ۱۸۰۱، آشکار شد که بدگمانی اسکندرخان نسبت به روس ها کاملاً به جا بود و سیسیانوف پادشاهی گرجستان را منحل اعلام کرد و رسماً گرجستان را ضمیمه روسیه نمود. با وجود اینکه روس ها شدیداً بدنبال او می گشتند، موفق شد که خود را به ایران برساند که شاه تعدادی از روستاهای ارمنی نشین در آذربایجان را همراه مقداری پول به او داد. در ۱۸۰۴، با شروع دوره اول جنگ های ایران و روس، اسکندرمیرزا در کنار ایرانیان وارد جنگ شد و ارتباطهای داخل گرجستان اش را برای ایجاد شورش ضد روسی فعال نمود. در این زمان با فرستادگان ناپلئون هم ملاقات داشت. سپتامبر ۱۸۱۲ شاهد برگشتن این شاهزاده به گرجستان و ایجاد شورش فراگیر در ناحیه کاختی گرجستان بود. ۴۰۰۰ نفر شورشی او را به عنوان پادشاه گرجستان اعلام نمودند، اما در نهایت مغلوب ارتش اعزامی از روسیه شدند که از اکتبر ۱۸۱۲ تا مارس ۱۸۱۳ درگیر سرکوب خیزش بود. در ۱۸۱۹ با دختر ملک ساحک ( رئیس ارامنه ایروان ) ازدواج نمود تا حتی بتواند کمک ارمنییان را هم جلب نماید. از این زمان تا زمان پیمان ترکمنچای ( ۱۸۲۸ ) ، بارها در نواحی مختلف گرجستان اقدام به ایجاد شورش ضد روس ها نمود. آخرین نقشه برای قیام، در سال ۱۸۳۲ بود که به پاسخی نداشت. از آن پس تا سال ۱۸۴۴ که درگذشت، تنها به صورت فرد ناامیدی درآمده بود. در این سال ها از مسیحیت دست کشید و مسلمان شد.