اسکندرلو

لغت نامه دهخدا

اسکندرلو. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان سربند سفلی بخش سربند شهرستان اراک 24000 گزی جنوب باختر استانه. کوهستان. سردسیر. سکنه آن 227 تن شیعه. زبان فارسی. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه. شغل اهالی زراعت ، قالیچه بافی. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 13 ).

فرهنگ فارسی

ده جز دهستان سر بند سفلی بخش سربند شهرستان اراک جنوب باختر استانه کوهستان سرد سیر واقع است .

پیشنهاد کاربران

بپرس