غالب مفسران و پژوهشگران قرآن، به خصوص در میان طیف سنتی و همچنین محققان غربی، «ذوالقرنین» مذکور در سورهٔ کهف قرآن را، یکی از القاب اسکندر سوم مقدونی می دانند، که وی را تحت عنوان اسکندر کبیر ( انگلیسی: Alexander the great ) یا اسکندر ذوالقرنین می شناسند. ذوالقرنین قهرمانی یکتاپرست است که به نقاطی در شرق و غرب سفر می کند و با اقوام مختلفی برخورد می نماید، سپس بین دو کوه، سدی می سازد تا گروهی مستضعف را در برابر یورش و ستم یأجوج و مأجوج یاری کند.
... [مشاهده متن کامل]
از زمان باستان، تصویرسازی های مختلف زیادی از اسکندر کبیر وجود داشته است، شامل ارجاعاتی در کتاب مقدس عبری ( تنخ ) در سِفر مکابی اول و در کتاب دانیال. اسکندر کبیر در فرهنگ های کلاسیک و پسا - کلاسیک مدیترانه و خاورمیانه شخصیتی به شدت محبوب بود. تقریباً بلافاصله پس از مرگش در ۳۲۳ قبل از میلاد دسته ای از افسانه ها دربارهٔ استثمارها و زندگی اش شروع به فراهم آمدن کردند، که در طول قرن ها، به طور فزاینده ای تخیلی و همچنین تمثیلی گشتند. این سنت ها مجتمعا رمانس اسکندر نامیده می شود و برخی ریسنشن ها اپیزودهای پرشور و تکاپویی را از خود به نمایش می گذارند، مانند از طریق هوا به بهشت صعود کردن اسکندر، سفر به کف دریا در یک حباب شیشه ای، و سفر به درون سرزمین تاریکی در جستجوی آب زندگانی ( چشمه جوانی ) .
قدیمی ترین نسخه های خطی یونانی از رمانس اسکندر، آن طور که بقا یافته اند، نشانگر این هستند که در قرن ۳ میلادی در اسکندریه نگاشته شده اند. متن اصلی از دست رفته است اما منبع حدود هشتاد نسخه مختلف که به بیست و چهار زبان مختلف نوشته شده اند بوده است. همان طور که رمانس اسکندر در طول قرن ها از لحاظ محبوبیت تداوم داشت، توسط مردمان مختلف همسایه به خود بسته و تقلید شد. موردی که از اهمیت بخصوصی برخوردار است به کارگیری آن در روایات افسانه ای یهودیان و مسیحیان بعدی است. در روایات یهودی، اسکندر در ابتدا یک شخصیت طنز است، که حاکم غره و طماعی را نشان می دهند که نسبت به حقایق معنوی بزرگ تر جاهل است. با این حال اعتقاد آنان به خدایی عادل و قدرتمند تمام، مفسران یهودی روایت اسکندر را مجبور کرد تا با موفقیت این دنیایی غیرقابل انکار اسکندر به سازش و توافق برسند. چرا خدایی عادل و قدرتمند تمام باید چنین لطفی را به یک حاکم ناپارسا نشان بدهد؟ این نیازمندی تئولوژیک به علاوه فرهنگ پذیری از هلنیسم به تفسیر یهودی مثبت تری از میراث اسکندر منجر شد. این امر در خنثی ترین شکل خود، به این گونه که اسکندر نسبت به مردمان یهودی یا نمادهای آیین آن ها حرمت و احترام نشان بدهد نمادسازی شد. با برخورداری از این که فاتح بزرگ، بدین گونه به درستی بنیادی سنن مذهبی، فکری، یا اخلاقی یهودیان اذعان کند، پرستیژ اسکندر در جهت آرمان قوم مداری یهودی مهار و استفاده شد. بالاخره نویسندگان یهودی تقریباً به طور کل اسکندر را به اصطلاح به عنوان هم قطار پذیرفتند، و او را به عنوان یک غیر یهودی پارسا یا یکتاپرستی مؤمن، به تصویر کشیدند.






... [مشاهده متن کامل]
از زمان باستان، تصویرسازی های مختلف زیادی از اسکندر کبیر وجود داشته است، شامل ارجاعاتی در کتاب مقدس عبری ( تنخ ) در سِفر مکابی اول و در کتاب دانیال. اسکندر کبیر در فرهنگ های کلاسیک و پسا - کلاسیک مدیترانه و خاورمیانه شخصیتی به شدت محبوب بود. تقریباً بلافاصله پس از مرگش در ۳۲۳ قبل از میلاد دسته ای از افسانه ها دربارهٔ استثمارها و زندگی اش شروع به فراهم آمدن کردند، که در طول قرن ها، به طور فزاینده ای تخیلی و همچنین تمثیلی گشتند. این سنت ها مجتمعا رمانس اسکندر نامیده می شود و برخی ریسنشن ها اپیزودهای پرشور و تکاپویی را از خود به نمایش می گذارند، مانند از طریق هوا به بهشت صعود کردن اسکندر، سفر به کف دریا در یک حباب شیشه ای، و سفر به درون سرزمین تاریکی در جستجوی آب زندگانی ( چشمه جوانی ) .
قدیمی ترین نسخه های خطی یونانی از رمانس اسکندر، آن طور که بقا یافته اند، نشانگر این هستند که در قرن ۳ میلادی در اسکندریه نگاشته شده اند. متن اصلی از دست رفته است اما منبع حدود هشتاد نسخه مختلف که به بیست و چهار زبان مختلف نوشته شده اند بوده است. همان طور که رمانس اسکندر در طول قرن ها از لحاظ محبوبیت تداوم داشت، توسط مردمان مختلف همسایه به خود بسته و تقلید شد. موردی که از اهمیت بخصوصی برخوردار است به کارگیری آن در روایات افسانه ای یهودیان و مسیحیان بعدی است. در روایات یهودی، اسکندر در ابتدا یک شخصیت طنز است، که حاکم غره و طماعی را نشان می دهند که نسبت به حقایق معنوی بزرگ تر جاهل است. با این حال اعتقاد آنان به خدایی عادل و قدرتمند تمام، مفسران یهودی روایت اسکندر را مجبور کرد تا با موفقیت این دنیایی غیرقابل انکار اسکندر به سازش و توافق برسند. چرا خدایی عادل و قدرتمند تمام باید چنین لطفی را به یک حاکم ناپارسا نشان بدهد؟ این نیازمندی تئولوژیک به علاوه فرهنگ پذیری از هلنیسم به تفسیر یهودی مثبت تری از میراث اسکندر منجر شد. این امر در خنثی ترین شکل خود، به این گونه که اسکندر نسبت به مردمان یهودی یا نمادهای آیین آن ها حرمت و احترام نشان بدهد نمادسازی شد. با برخورداری از این که فاتح بزرگ، بدین گونه به درستی بنیادی سنن مذهبی، فکری، یا اخلاقی یهودیان اذعان کند، پرستیژ اسکندر در جهت آرمان قوم مداری یهودی مهار و استفاده شد. بالاخره نویسندگان یهودی تقریباً به طور کل اسکندر را به اصطلاح به عنوان هم قطار پذیرفتند، و او را به عنوان یک غیر یهودی پارسا یا یکتاپرستی مؤمن، به تصویر کشیدند.





