اسکند

لغت نامه دهخدا

اسکند. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) ( از سانسکریت اسکنده ) صنم اسکندبن مهادیو صبی راکب طاوس فی یده شکد، و هو کالسیف قاطع فی الجانبین و مقبضه فی وسطه علی هیئة دستج المهراس. ( ماللهند بیرونی چ زاخائو ص 57 س 8، و رجوع به ص 272 س 12 شود ). || ( سانسکریت ، اِ ) نیز نوعی از موزونات ( اشعار ) هندوان. رجوع بماللهند بیرونی ص 69 س 14 شود.

اسکند. [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان ، 27000 گزی خاور زنجان و 6000 گزی شوسه زنجان - قزوین. سکنه 500 تن ، شیعه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، انگور، بنشن. شغل اهالی زراعت و چوبداری. راه مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

ده جز دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان است .

پیشنهاد کاربران

بپرس