اسکات نیرینگ ( Scott Nearing ) ( 6 اوت ۱۸۸۳ – ۲۴ اوت ۱۹۸۳ ) ، اقتصاددان رادیکال آمریکایی، مدرس، نویسنده، فعال سیاسی، صلح طلب، گیاه خوار و مدافع ساده زیستی بود.
نیرینگ در موریس ران، شهرستان تیوگا، پنسیلوانیا، قلب ایالت ذغال کشور متولد شد. پدربزرگ نیرینگ، وینفیلد اسکات نیرینگ، در سال ۱۸۶۴ در سن ۳۵ سالگی زمانی که به عنوان مهندس عمران و معدن مشغول به کار شده، با خانواده اش به شهرستان تیوگا رسید. قبل از پایان سال او به عنوان نظارت کننده کنترل کامل عملیات معدن را درشرکت ذغال موریس ران به عهده گرفت، سمت با صلاحیتی که او در باقیمانده عمرش آن را به دوش کشید. پدربزرگ اسکات نیرینگ که یک مرد پرخاش گر با انگیزه بود و در بخش ساینس و طبیعت تحصیل کرده بود، باغ داری و نجاری را بلد بوده و به صورت منظم تعداد زیاد کتاب از شهر نیویورک دریافت می کرد و یک کتابخانه بزرگ شخصی گرد آورده بود. اسکات نیرینگ در خاطراتی که در اواخر زندگی اش نوشت، پدربزرگش را به عنوان یکی از چهار شخصیت های تأثیرگذار زندگی اش یاد کرد. نیرینگ به شکل یک بورژوای جوان بزرگ شد، مادرش یک استاد نیمه وقت و دو خدمت کار لهستانی استخدام کرده بود تا خانه سفید آن ها را که در بالای یک تپه و روبروی شهر قرار داشت پاک کنند. برادر اسکات ذکر می کند که شهروندان موریس ران با اسکات جذاب و باهوش «به گونه ای برخورد می کردند که با وارث یک نجیب زاده… همه با او از روی تحیر پیش می آمدند».
... [مشاهده متن کامل]
پدر نیرینگ یک تجار کوچک و دلال سهام شرکت ها بود، مادرش یک زن نیرومند، پرانرژی و ایدیالیست بود که بعدها نیرینگ از او به گونه ای یاد می کرد که قدردانی از چیزهای بلند در زندگی: مثل طبیعت، کتاب ها و هنر را به او القا کرده بود. اسکات جوان با وجودی که در یک زندگی پر از امتیازات، آن هم در مقیاس بزرگ، بزرگ شد، با وجود آن یک ضمیر اجتماعی به خود ساخت که یکی از زندگی نامه نویس هایش او را چنین توصیف می کند: «چیزی در وجودش داشت که هیچ یک از اقاربش دارای آن نبودند و هیچ تفسیری به صورت قناعت بخش آن را توضیح نمی دهد».
نیرینگ در سال ۱۹۰۱ میلادی از مدرسه فارغ التحصیل شده و به دانشگاه قانون پنسیلوانیا راه یافت، «جاییکه جانبداری شرکت ها آنقدر آرمان های او را خدشه دار ساختند که پس از یک سال آنجا را ترک کرد». در عوض، او فن سخنرانی را در دانشگاه تمپل در فیلادفیا آموخت و به مدرسه تجارت وارتون دانشگاه پنسیلوانیا رفت، جاییکه او خود را غرق علم نوظهور اقتصاد کرد. در مدرسه وارتون، نیرینگ عمیقاً تحت تأثیر سیمون نیلسون پاتن، یک مدرس مبتکر و بدون قید و شرط و پدر بنیان گذار اتحادیه اقتصادی آمریکا، قرار گرفت. نیرینگ در جریان عصر پیش رونده خود را به عنوان «مرد وارتون» معرفی می کرد، یکی از «بهترین و روشن ترین» فرد آموزش دیده در اقتصاد عملی که آماده سمتی بود که رهبر مسؤل جامعه شود. با کلمات یکی از شاگردانش، پاتن تفکر مبتکرانه را تدریس می کرد - «صرف نظر از جزم اندیشی های موجود، از هوش خلاقانه برای مدیریت وضعیت های جدید کار می گرفت». نیرینگ به نظر می رسد این ابزار عقلانی جدید برای تغییر بالقوه اجتماعی را مهیج و آزادی بخش یافت. او برنامه کارشناسی ارشد خود را تنها در سه سال تکمیل کرد و در همان زمان مصروف سیاست های دانشگاهی و مناظره های رقابتی بود.
نیرینگ در موریس ران، شهرستان تیوگا، پنسیلوانیا، قلب ایالت ذغال کشور متولد شد. پدربزرگ نیرینگ، وینفیلد اسکات نیرینگ، در سال ۱۸۶۴ در سن ۳۵ سالگی زمانی که به عنوان مهندس عمران و معدن مشغول به کار شده، با خانواده اش به شهرستان تیوگا رسید. قبل از پایان سال او به عنوان نظارت کننده کنترل کامل عملیات معدن را درشرکت ذغال موریس ران به عهده گرفت، سمت با صلاحیتی که او در باقیمانده عمرش آن را به دوش کشید. پدربزرگ اسکات نیرینگ که یک مرد پرخاش گر با انگیزه بود و در بخش ساینس و طبیعت تحصیل کرده بود، باغ داری و نجاری را بلد بوده و به صورت منظم تعداد زیاد کتاب از شهر نیویورک دریافت می کرد و یک کتابخانه بزرگ شخصی گرد آورده بود. اسکات نیرینگ در خاطراتی که در اواخر زندگی اش نوشت، پدربزرگش را به عنوان یکی از چهار شخصیت های تأثیرگذار زندگی اش یاد کرد. نیرینگ به شکل یک بورژوای جوان بزرگ شد، مادرش یک استاد نیمه وقت و دو خدمت کار لهستانی استخدام کرده بود تا خانه سفید آن ها را که در بالای یک تپه و روبروی شهر قرار داشت پاک کنند. برادر اسکات ذکر می کند که شهروندان موریس ران با اسکات جذاب و باهوش «به گونه ای برخورد می کردند که با وارث یک نجیب زاده… همه با او از روی تحیر پیش می آمدند».
... [مشاهده متن کامل]
پدر نیرینگ یک تجار کوچک و دلال سهام شرکت ها بود، مادرش یک زن نیرومند، پرانرژی و ایدیالیست بود که بعدها نیرینگ از او به گونه ای یاد می کرد که قدردانی از چیزهای بلند در زندگی: مثل طبیعت، کتاب ها و هنر را به او القا کرده بود. اسکات جوان با وجودی که در یک زندگی پر از امتیازات، آن هم در مقیاس بزرگ، بزرگ شد، با وجود آن یک ضمیر اجتماعی به خود ساخت که یکی از زندگی نامه نویس هایش او را چنین توصیف می کند: «چیزی در وجودش داشت که هیچ یک از اقاربش دارای آن نبودند و هیچ تفسیری به صورت قناعت بخش آن را توضیح نمی دهد».
نیرینگ در سال ۱۹۰۱ میلادی از مدرسه فارغ التحصیل شده و به دانشگاه قانون پنسیلوانیا راه یافت، «جاییکه جانبداری شرکت ها آنقدر آرمان های او را خدشه دار ساختند که پس از یک سال آنجا را ترک کرد». در عوض، او فن سخنرانی را در دانشگاه تمپل در فیلادفیا آموخت و به مدرسه تجارت وارتون دانشگاه پنسیلوانیا رفت، جاییکه او خود را غرق علم نوظهور اقتصاد کرد. در مدرسه وارتون، نیرینگ عمیقاً تحت تأثیر سیمون نیلسون پاتن، یک مدرس مبتکر و بدون قید و شرط و پدر بنیان گذار اتحادیه اقتصادی آمریکا، قرار گرفت. نیرینگ در جریان عصر پیش رونده خود را به عنوان «مرد وارتون» معرفی می کرد، یکی از «بهترین و روشن ترین» فرد آموزش دیده در اقتصاد عملی که آماده سمتی بود که رهبر مسؤل جامعه شود. با کلمات یکی از شاگردانش، پاتن تفکر مبتکرانه را تدریس می کرد - «صرف نظر از جزم اندیشی های موجود، از هوش خلاقانه برای مدیریت وضعیت های جدید کار می گرفت». نیرینگ به نظر می رسد این ابزار عقلانی جدید برای تغییر بالقوه اجتماعی را مهیج و آزادی بخش یافت. او برنامه کارشناسی ارشد خود را تنها در سه سال تکمیل کرد و در همان زمان مصروف سیاست های دانشگاهی و مناظره های رقابتی بود.