دیکشنری
مترجم
بپرس
اسپوریزی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسپوریزی. [ اِ ] ( اِخ ) یکی از قراء ساری. ( سفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک