اسپندان

/~espandAn/

معنی انگلیسی:
mustard-seed

لغت نامه دهخدا

اسپندان. [ اِ پ َ ] ( اِ ) تخمی است بسیار ریزه ، و آنرا خردل گویند. ( برهان ). ثفاء. آهوری. || اثباطون. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن در ذیل کلمه اسپندان ). اسفندان . رجوع به اثباطون شود.

اسپندان. [ اِ پ َ ] ( اِخ ) نام قصبه ای بشمال شرقی فراه و شمال دلارام به افغانستان.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خردل یا اسپندان گرد .
قصبه ای بشمال شرقی فراه و شمال دلارام بافغانستان .

فرهنگ معین

(اِ پَ ) ( اِ. ) خردل .

پیشنهاد کاربران

بپرس