دیکشنری
مترجم
بپرس
اسپرصف
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسپرصف. [ اَ رَ ] ( اِ مرکب ) میدان. اسبریس. ( سروری ). و آن محرف اسپرسف است. رجوع به اسپرسب شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک