اسپرز

/~esporz/

مترادف اسپرز: سپرز، طحال

لغت نامه دهخدا

اسپرز. [ اُ پ ُ ] ( اِ ) پاره ای گوشت در درون حیوان که ماده سوداست و اهل هند آنرا تلی خوانند. ( از آنندراج ). سپرز. طحال. رجوع به سپرز شود. || در ترکی زبانک شرم زنان. چوچله. دِلاّق.، اسپ رز. [ اَ رِ ] ( اِ مرکب ) اسپرس. ( جهانگیری ). اسپریس. اسفریس. میدان. فضا. عرصه. ( برهان ). || رزمگاه. رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپ رس و اسپرسا شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سپرز
پاره گوشت در درون حیوان که ماد. سود است و اهل هند آن را تلی خوانند .
۱ - راهی که اسب بیک روز تواند پیمود . ۲ - ( اسم ) عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس . ۳ - میدان چوگان بازی و نمایش و رژه ۴ - میدان جنگ .

فرهنگ معین

(اِ پُ ) (اِ. ) سپرز، طحال .

فرهنگ عمید

= سپرز

گویش مازنی

/esperez/ نام مکانی در حوزه ی امام زاده حسن سوادکوه - میدانی برای اسب دوانی ویژه ی روز - ۶ فروردین در سوادکوه & نام مرتعی در آمل - نام گیاهی صحرایی & روستایی از دهستان میان دو رود ساری - از توابع دهستان اندرود ساری & طحال گوسفند و گاو & نام قلعه ای قدیمی که خرابه های آن بر روی یالی از زرین کوه در کوهستان کلارستاق نوشهر قرار دارد

مترادف ها

milt (اسم)
طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر

spleen (اسم)
جسارت، طحال، سپرز، اسپرز

پیشنهاد کاربران

بپرس