اسپازیا

لغت نامه دهخدا

اسپازیا. [ اَ ]( اِخ ) معشوقه یونانی کورش کوچک ، که جزو غنائم بدست اردشیر دوم افتاد و در قصر سلطنتی بسر میبرد. روزی که اردشیر پسر خود داریوش را جانشین و ولیعهد خویش قرار داد، بنا بعادت ایران قدیم که در این روز ولیعهد هر چیز که از شاه بخواهدباید مجری دارد، داریوش از پدر خواست که اسپازیا معشوقه عمش را به او بخشد. شاهنشاه خواهش وی را اجابت کرد اما باطناً از این امر خوشدل نبود. پس از چندی اسپازیا را بهمدان فرستاد تا در آنجا راهبه معبد ناهید گشته پارسا و پاکدامن بسر برد. ولیعهد از حرکت پدر آزرده گشته سوء قصد وی کرد لکن نقشه او کشف شد وبفرمان شاه او را بدار آویختند. ( یشتها تألیف پورداود ج 1 ص 169 بنقل از پلوتارک و کتزیاس و دینون ).

پیشنهاد کاربران

بپرس