اسؤق
لغت نامه دهخدا
اسوق. [ اَ وَ ] ( ع ص ) درازساق. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || مرد خوب و نیکو ساق. ( منتهی الارب ). || نیکو. ( مهذب الاسماء ). مؤنث : سَوْقاء. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). ج ، سوق. ( مهذب الاسماء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید