اسوداد. [ اِ وِ ] ( ع مص ) سیاه شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). سیاه گردیدن. ( منتهی الارب ). سیاه بودن.
- کفن از قیر پوشیدن ؛ کنایه از سیاه و تیره گشتن :جیش چرخ از نور پوشیده سلاحفوج خاک از قیر پوشیده کفن. ناصرخسرو.+ عکس و لینک