اسوبار. [ اَ ] ( ص ، اِ ) بلغت زند وپازند بمعنی سوار است که در مقابل پیاده باشد. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ). این لغت در پهلوی بصورت «اسه بار» و «اسپه وار» و «اسپه بارک » و «اسوار» آمده وبمعنی برنده اسب و سوار و در پارسی باستان «اسه بره » بمعنی «اسب بردن » است.
فرهنگ فارسی
بلغت زند و پازند بمعنی سوار است که در مقابل پیاده باشد . این لغت در پهلوی بصورت اسه بار و اسپه وار و اسپه بارک و اسوار آمده و بمعنی برنده اسب و سوار و در پارسی باستان اسه بره بمعنی اسب بردن است .