اسنی
لغت نامه دهخدا
اسنی. [ اِ / اَ ] ( اِخ ) شهری است بصعید مصر. ( منتهی الارب ). و نسبت بدان اسنانی باشد. رجوع به اسنا شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - سنی تر ارفع عالیتر بلندتر اعلی . ۲ - روشنتر .
شهریست بصعید مصر و نسبت بدان اسنانی باشد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
بلندتر، عالی تر، رفیع تر.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
آسنی. آسنی ( به فرانسوی: Assenay ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Bouilly واقع شده است. [ ۱] آسنی ۳٫۴۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۳۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
wiki: آسنی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
جدول کلمات
وسنی
پیشنهاد کاربران
هوو. نا مادری مثال=کدام زنی برای بچه های اسنی اش همچه کارهایی میکند.
روزگارسپری شده مردم سالخورده :محمود دولت آبادی
روزگارسپری شده مردم سالخورده :محمود دولت آبادی
اُسنی/ �sni :هَوُو
مانند : مارال اُسنی اش را از روی زانوهای خود بلند کرد، . . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
وسنی/ vasni : هوو، مناسب همسر یا همسرتان متعدد یک مرد نسبت به یکدیگر
اوزنی/owzəni : هوو
... [مشاهده متن کامل]
هسنی/ hosni : خود
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
نشر: احیاء کتاب
مانند : مارال اُسنی اش را از روی زانوهای خود بلند کرد، . . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
وسنی/ vasni : هوو، مناسب همسر یا همسرتان متعدد یک مرد نسبت به یکدیگر
اوزنی/owzəni : هوو
... [مشاهده متن کامل]
هسنی/ hosni : خود
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
نشر: احیاء کتاب