اسنور

لغت نامه دهخدا

اسنور. [ ] ( اِخ ) مادر کی بهمن بن اسفندیار بروایت مؤلف مجمل التواریخ و القصص ( ص 30 ). طبری ( ص 688 ) گوید: استوریا و هی استار بنت یائیربن شمعی...بن بنیامین بن یعقوب. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 30 ح 1 و رجوع به استر شود.

فرهنگ فارسی

مادرکی بهمن بن اسفندیار بروایت مولف مجمع التواریخ و القصص طبری گوید : استور یاوهی استار بنت یائیر بن شمعی بن بنیامین بن یعقوب .

پیشنهاد کاربران

بپرس