اسنوبیسم:
�اسنوبیسم به معنای خودویژه پنداری و ترس از دست دادن تمایز خود است و اسنوبیست کسی است که تلاش دارد خود را برجسته و ویژه بداند. این افراد نوکیسگان فرهنگی هستند که به اشتباه می پندارند که سلیقه، علاقه مندی و دانش آنان بهترین سلیقه، علاقه مندی و دانش است. �
... [مشاهده متن کامل]
اینان، ناشیانه و مبتذل کسانی را که بالاتر از خود می دانند، ستایش کرده و تقلید می کنند.
یقینٱ همه ما از منم منم گفتن های بعضی افراد خاطرات تلخ و شیرینی داریم. دقت کرده اید در هر محفل و جمعی فردی وجود دارد که خودش را جامع الاطراف می داند و درباره هر موضوعی حرفی برای گفتن دارد و بیشتر از همه خاطره می گوید و تجربیات و تحصیلات و امکاناتش را به رخ سایران می کشد؟ خدا کند من و شما از این قبیل افراد نباشیم. غرض آنکه از این تیپ شخصیت ها در اطرافمان دیده می شوند. گاهی مجالست با اینان عذاب آور است. برخی از اینان با تعبیر نوکیسگان یاد می کنند. این نوکیسگان می کوشند با به کار بردن کلمات فرنگی و به رخ کشیدن دانش خود و ستایش روش و حوزه کاری خویش، فخرفروشی کنند و دیگران را کوچک بشمارند.
در شخصیت آنان نشانی از اصالت ادبیات علم مشهود نیست، اصطلاحاً فروتن نیستند. رفتارشان زجرآور است و خواسته یا ناخواسته با منش و رفتارشان دیگران را تحقیر می کنند. همواره در حال مقایسه خود با دیگرانند و نتیجه این مقایسه چیزی جز خُردکردن دیگران نیست. نتیجه کارشان چیزی جز سبک سری، جلف بازی، تقلید کورکورانه، نادیده گرفتن روحیه و شخصیت دیگران، کم مایگی و تعصب های کور بر منطق رفتاری خود، چیز دیگری نیست. به راحتی غیبت می کنند. چُنان آفتاب پرست مقابل رئیس و مدیر و فرادست، رنگ عوض می کنند. همیشه برابر منافعشان باب میل فرادست عمل می کنند.
ویژگی های اسنوبیسم
�اسنوبیسم� در فارسی به �تازه به دوران رسیدگی� معنا شده است. واژه �اسنوب� سال ۱۸۴۸ میلادی با انتشار کتاب طنز �کتاب اسنوب ها� اثر معروف ویلیام تاکری نویسنده انگلیسی وارد ادبیات شد. برخی ریشه این واژه را از کلمه لاتین �sine nobilitate� یعنی �بدون اشرافیت� می دانند. این لغت اشاره به دورانی دارد که با آغاز انقلاب صنعتی و جامعه مدرن، بورژواها در برابر اشراف احساس حقارت کرده و با خودنمایی از طریق گروهی از مؤلفه های بیرونی به ویژه پوشش، طرز سخن گفتن و غیره تلاش می کردند احساس حقارت خود را پنهان کنند و در برابر سایر مردم نیز با این گونه خودنمایی ها، شخصیتی کاذب به خویش بدهند.
در ایران نیز از ابتدای قرن بیستم و با ظاهرشدن شهرنشینی جدید، اقشاری از نوکیسگان موفق شده بودند روانه اروپا شوند، در بازگشت، نخستین گروه از �اسنوب�ها یا تازه به دوران رسیدگان فرهنگی را به وجود آوردند که در اصطلاح عامیانه برای آنها از واژگانی چون �فرنگ رفته� یا �فکل – کراواتی� و از این قبیل استفاده می شد. برخی از اینان به �روشنفکر� و �انتلکتوئل� مشهور شدند. اینان تمایل بدان داشتند که از نوعی صوری گرایی تحقیرآمیز به دیگران استفاده کرده و خود را از آنها جدا کنند. روی دیگر این سکه در جامعه ما نوعی �جاهل گرایی� ( لومپنیسم ) بود.
جاهل ها سعی در استفاده از �فرهنگ مردم� داشتند. شاید بتوان اسنوب ها و جاهل ها را نمونه ای افراط و تفریط دانست. اسنوب ها برای نشان دادن تعلق به طبقه محبوبشان و اثبات تمایزشان از عامه مردم، فارغ از سلیقه شخصی، تظاهر به درک و لذت بردن از چیزهایی می کنند که عموماً در قالب محصولات فرهنگی است؛ مثل کتاب و فیلم و موسیقی، در حالی که واقعاً از علاقه مندان این فضا به حساب نمی آیند. باسواد پنداشتن خود، مطالعه بسیار پایین و ادعای بسیار بالا و دادن تزهای مختلف در جلسات مختلف از بدترین نمونه های اسنوبیسم است. اسنوب ها به شدت رودربایستی دارند یعنی دوست دارند خوب به نظر برسند.
اسنوبیسم مفهوم تودرتویی بوده که ممکن است حاوی صفاتی متضاد باشد. گوشه گیر یا معاشرتی بودن صفاتی متمایز از یکدیگرند؛ اما اشتیاق بی حد به معاشرت با اشخاص ثروتمند یا مشهور ممکن است به همان اندازه اسنوبیستی باشد که اصرار در دمخور شدن با آدم هایی از طبقات فرودست تر، ظاهر با این توجیه که پایین دستی ها و گمنام ها انسان ترند؛ اما درواقع به این سبب که فرد در معاشرت با آنها می تواند احساس کند از معاشرانش بالاتر است. به همین ترتیب تجمل پرستی و اصرار به درویش نمایی، صفاتی جداگانه اند؛ اما هرکدام از آنها را می توان به نوعی اسنوبیسم یا اسنوبیسم در دو شکل متفاوت اما همزاد، تعبیر کرد.
�اسنوبیسم به معنای خودویژه پنداری و ترس از دست دادن تمایز خود است و اسنوبیست کسی است که تلاش دارد خود را برجسته و ویژه بداند. این افراد نوکیسگان فرهنگی هستند که به اشتباه می پندارند که سلیقه، علاقه مندی و دانش آنان بهترین سلیقه، علاقه مندی و دانش است. �
... [مشاهده متن کامل]
اینان، ناشیانه و مبتذل کسانی را که بالاتر از خود می دانند، ستایش کرده و تقلید می کنند.
یقینٱ همه ما از منم منم گفتن های بعضی افراد خاطرات تلخ و شیرینی داریم. دقت کرده اید در هر محفل و جمعی فردی وجود دارد که خودش را جامع الاطراف می داند و درباره هر موضوعی حرفی برای گفتن دارد و بیشتر از همه خاطره می گوید و تجربیات و تحصیلات و امکاناتش را به رخ سایران می کشد؟ خدا کند من و شما از این قبیل افراد نباشیم. غرض آنکه از این تیپ شخصیت ها در اطرافمان دیده می شوند. گاهی مجالست با اینان عذاب آور است. برخی از اینان با تعبیر نوکیسگان یاد می کنند. این نوکیسگان می کوشند با به کار بردن کلمات فرنگی و به رخ کشیدن دانش خود و ستایش روش و حوزه کاری خویش، فخرفروشی کنند و دیگران را کوچک بشمارند.
در شخصیت آنان نشانی از اصالت ادبیات علم مشهود نیست، اصطلاحاً فروتن نیستند. رفتارشان زجرآور است و خواسته یا ناخواسته با منش و رفتارشان دیگران را تحقیر می کنند. همواره در حال مقایسه خود با دیگرانند و نتیجه این مقایسه چیزی جز خُردکردن دیگران نیست. نتیجه کارشان چیزی جز سبک سری، جلف بازی، تقلید کورکورانه، نادیده گرفتن روحیه و شخصیت دیگران، کم مایگی و تعصب های کور بر منطق رفتاری خود، چیز دیگری نیست. به راحتی غیبت می کنند. چُنان آفتاب پرست مقابل رئیس و مدیر و فرادست، رنگ عوض می کنند. همیشه برابر منافعشان باب میل فرادست عمل می کنند.
ویژگی های اسنوبیسم
�اسنوبیسم� در فارسی به �تازه به دوران رسیدگی� معنا شده است. واژه �اسنوب� سال ۱۸۴۸ میلادی با انتشار کتاب طنز �کتاب اسنوب ها� اثر معروف ویلیام تاکری نویسنده انگلیسی وارد ادبیات شد. برخی ریشه این واژه را از کلمه لاتین �sine nobilitate� یعنی �بدون اشرافیت� می دانند. این لغت اشاره به دورانی دارد که با آغاز انقلاب صنعتی و جامعه مدرن، بورژواها در برابر اشراف احساس حقارت کرده و با خودنمایی از طریق گروهی از مؤلفه های بیرونی به ویژه پوشش، طرز سخن گفتن و غیره تلاش می کردند احساس حقارت خود را پنهان کنند و در برابر سایر مردم نیز با این گونه خودنمایی ها، شخصیتی کاذب به خویش بدهند.
در ایران نیز از ابتدای قرن بیستم و با ظاهرشدن شهرنشینی جدید، اقشاری از نوکیسگان موفق شده بودند روانه اروپا شوند، در بازگشت، نخستین گروه از �اسنوب�ها یا تازه به دوران رسیدگان فرهنگی را به وجود آوردند که در اصطلاح عامیانه برای آنها از واژگانی چون �فرنگ رفته� یا �فکل – کراواتی� و از این قبیل استفاده می شد. برخی از اینان به �روشنفکر� و �انتلکتوئل� مشهور شدند. اینان تمایل بدان داشتند که از نوعی صوری گرایی تحقیرآمیز به دیگران استفاده کرده و خود را از آنها جدا کنند. روی دیگر این سکه در جامعه ما نوعی �جاهل گرایی� ( لومپنیسم ) بود.
جاهل ها سعی در استفاده از �فرهنگ مردم� داشتند. شاید بتوان اسنوب ها و جاهل ها را نمونه ای افراط و تفریط دانست. اسنوب ها برای نشان دادن تعلق به طبقه محبوبشان و اثبات تمایزشان از عامه مردم، فارغ از سلیقه شخصی، تظاهر به درک و لذت بردن از چیزهایی می کنند که عموماً در قالب محصولات فرهنگی است؛ مثل کتاب و فیلم و موسیقی، در حالی که واقعاً از علاقه مندان این فضا به حساب نمی آیند. باسواد پنداشتن خود، مطالعه بسیار پایین و ادعای بسیار بالا و دادن تزهای مختلف در جلسات مختلف از بدترین نمونه های اسنوبیسم است. اسنوب ها به شدت رودربایستی دارند یعنی دوست دارند خوب به نظر برسند.
اسنوبیسم مفهوم تودرتویی بوده که ممکن است حاوی صفاتی متضاد باشد. گوشه گیر یا معاشرتی بودن صفاتی متمایز از یکدیگرند؛ اما اشتیاق بی حد به معاشرت با اشخاص ثروتمند یا مشهور ممکن است به همان اندازه اسنوبیستی باشد که اصرار در دمخور شدن با آدم هایی از طبقات فرودست تر، ظاهر با این توجیه که پایین دستی ها و گمنام ها انسان ترند؛ اما درواقع به این سبب که فرد در معاشرت با آنها می تواند احساس کند از معاشرانش بالاتر است. به همین ترتیب تجمل پرستی و اصرار به درویش نمایی، صفاتی جداگانه اند؛ اما هرکدام از آنها را می توان به نوعی اسنوبیسم یا اسنوبیسم در دو شکل متفاوت اما همزاد، تعبیر کرد.
بنام فعال مایشا
با سلام، واژه فوق به معنی گندم نمای جو فروش، به نداشته ها بالیدن. با تشکر
با سلام، واژه فوق به معنی گندم نمای جو فروش، به نداشته ها بالیدن. با تشکر