کاربر بالا اسنوا snow تو انگلیسی از اوستایی نیست بلکه همریش س در پهلوی اسنوی برف با snow همریشه س
درسته این واژه سَرنام هست ولی در اوستا به این معنی بکار می رود:
اوستایی: اسنَئوا
اسن: sna - شستن، زدودن، پاک کردن - سرد، یخ
( ( اِسنِیج snaeg یا اسنِئزا snaeza در اوستا به معنی:
برف سنگین یا دانه درشت باریدن، برف آمدن ) )
... [مشاهده متن کامل]
پس واژه انگلیسی snow از واژه اوستایی گرفته شده است!
وا: ئوا - پسوند وابستگی اوستایی
معنی: پاک و مقدس، پارسا و سِپَنتا، اَشو، وَرجاوَند! -
ابر سرد، توده سرما، برف و بوران، دانه درشت برف، سرمای شدید، یخبندان، کولاک!
.
یاد آوری از ورجمکرد:
اوستا: وَندیداد، فَرگرد ( فصل ) 2، بند22:
āat aoxta ahurō mazdā yimāi,
yima srīra vīvanghana avi ahūm astvantem akhem zimō janghentu yahmat haca staxrō mrūrō zya, avi ahūm astvantem akhem zimō janghentu yahmat haca paurvō snaodhō vafra "snaēzhāt" barezishtaēibyō gairibyō
bashnubyō areduya
معنی: اهورامزدا در دیدار با یَمه ( جمشید ) گفت:
یما زیبا، پسر ویونگهان! ( ویوانا ) تو را آگاه می سازم که در دنیای ( جهانِ ) جسمانی ( استومند! ) ، سرما و یخبندان ( staxrō ) یا زمستان سخت ( شدید ) در راه است
برف سنگین و "دانه درشت ( snaēzhāt: درشت بودن برف ) " و به بلندی یک اَردوی ( یک پا، دوازده انگشت ) خواهد بارید
( ( ویتشتی: برابر با دو انگشت هست؛ یعنی، برف کوتاه یا کم بارش
اردوی: شیش برابر ویتشتی هست و برابر با یک پا و دوازده انگشت هست؛ یعنی، برف سنگین و کولاک ) )
.
.
نوشته بُندَهِشن هم از اوستا الگوبردای کرده است!
بُندَهِش ( بُندَهِشن ) ، فَرگرد ( فصل ) 1a، بند7:
dudīgar az gōhr ī asmān āb brēhēnīd
čand mard - ē ka dō dast ō zamīg hilēd pad dast ud pāy rawēd ā - š tā aškamb āb be ēstēd; pad ān bālā āb be tazīd.
u - š dād ō ayārīh, wād, wārān, miznē ud snēxr ud snēzag
معنی: سپس، از گوهر آسمان آب را آفرید
چند ( مانند ) مردی که دو دست بر زمین نهد و به دست و پای رَوَد [و] آنگاه آب تا شکم او بایستد؛ بدان بلندی آب بتاخت.
به یاریِ او باد، باران، مِه ( miznē ) ، ابر بارانی یا سرد ( یخی ) و "برف" آفریده شد
.
برف ( وَفر ) در پهلوی: مینوی خرد، فَرگرد ( فصل ) 6، بند27:
ud ast gyāg kū pad sardīh ēdōn čiyōn ān ī sardtom snēxr ud wafr
و جای هایی از آن از سردی همچون سردترین یخ و "برف" است
اوستایی: اسنَئوا
اسن: sna - شستن، زدودن، پاک کردن - سرد، یخ
( ( اِسنِیج snaeg یا اسنِئزا snaeza در اوستا به معنی:
برف سنگین یا دانه درشت باریدن، برف آمدن ) )
... [مشاهده متن کامل]
پس واژه انگلیسی snow از واژه اوستایی گرفته شده است!
وا: ئوا - پسوند وابستگی اوستایی
معنی: پاک و مقدس، پارسا و سِپَنتا، اَشو، وَرجاوَند! -
ابر سرد، توده سرما، برف و بوران، دانه درشت برف، سرمای شدید، یخبندان، کولاک!
.
یاد آوری از ورجمکرد:
اوستا: وَندیداد، فَرگرد ( فصل ) 2، بند22:
āat aoxta ahurō mazdā yimāi,
yima srīra vīvanghana avi ahūm astvantem akhem zimō janghentu yahmat haca staxrō mrūrō zya, avi ahūm astvantem akhem zimō janghentu yahmat haca paurvō snaodhō vafra "snaēzhāt" barezishtaēibyō gairibyō
bashnubyō areduya
معنی: اهورامزدا در دیدار با یَمه ( جمشید ) گفت:
یما زیبا، پسر ویونگهان! ( ویوانا ) تو را آگاه می سازم که در دنیای ( جهانِ ) جسمانی ( استومند! ) ، سرما و یخبندان ( staxrō ) یا زمستان سخت ( شدید ) در راه است
برف سنگین و "دانه درشت ( snaēzhāt: درشت بودن برف ) " و به بلندی یک اَردوی ( یک پا، دوازده انگشت ) خواهد بارید
( ( ویتشتی: برابر با دو انگشت هست؛ یعنی، برف کوتاه یا کم بارش
اردوی: شیش برابر ویتشتی هست و برابر با یک پا و دوازده انگشت هست؛ یعنی، برف سنگین و کولاک ) )
.
.
نوشته بُندَهِشن هم از اوستا الگوبردای کرده است!
بُندَهِش ( بُندَهِشن ) ، فَرگرد ( فصل ) 1a، بند7:
dudīgar az gōhr ī asmān āb brēhēnīd
čand mard - ē ka dō dast ō zamīg hilēd pad dast ud pāy rawēd ā - š tā aškamb āb be ēstēd; pad ān bālā āb be tazīd.
u - š dād ō ayārīh, wād, wārān, miznē ud snēxr ud snēzag
معنی: سپس، از گوهر آسمان آب را آفرید
چند ( مانند ) مردی که دو دست بر زمین نهد و به دست و پای رَوَد [و] آنگاه آب تا شکم او بایستد؛ بدان بلندی آب بتاخت.
به یاریِ او باد، باران، مِه ( miznē ) ، ابر بارانی یا سرد ( یخی ) و "برف" آفریده شد
.
برف ( وَفر ) در پهلوی: مینوی خرد، فَرگرد ( فصل ) 6، بند27:
ud ast gyāg kū pad sardīh ēdōn čiyōn ān ī sardtom snēxr ud wafr
و جای هایی از آن از سردی همچون سردترین یخ و "برف" است