لغت نامه دهخدا
اسنان. [ اِ ] ( ع مص ) کلانسال شدن. ( منتهی الارب ). بزاد برآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بسیارسال شدن. || برآمدن دندان. || رویانیدن دندان را. ( منتهی الارب ). || اسنان سدیس ناقه ؛ نبت آن. رستن دندان هشت سالگی اشتر و رویانیدن آن. ( تاج المصادر بیهقی ).
اسنان. [ ] ( اِخ ) یکی از نوکران شهزاده یساور که از جانب وی ودیگر شهزادگان با جمعی دیگر بعنوان ایلچی نزد ابوسعید رفت. ( ذیل جامعالتواریخ رشیدی حافظ ابرو ص 81 ).
اسنان. [ اَ ] ( اِخ ) قریه ای از قرای هرات. ( معجم البلدان ) ( مرآت البلدان ).
اسنان. [ اَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، 78000 گزی شمال باختری درمیان ، 12000 گزی جنوب خاوری شاخن. کوهستانی ، معتدل. سکنه 231 تن. شیعه. زبان : فارسی. آب از: قنات. محصول : غلات ، تریاک. شغل : زراعت ، گله داری. قالیچه و پلاس بافی. راه : مالرو. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع سن . ۱ - سالهای زندگی . ۲ - دندانها .
دهی از دهستان شاخنات بخش در میان شهرستان بیرجند ۷۸٠٠٠ گزی شمال باختری در میان ۱۲٠٠٠ گزز جنوب خاوری شاخن . کوهستانی - معتدل .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
آسنان. آسنان ( به فرانسوی: Asnan ) یک کمون در فرانسه با جمعیت ۱۲۹ نفر است که در Canton of Brinon - sur - Beuvron واقع شده است. [ ۱]
wiki: آسنان
روستای اسنان، روستایی است در دهستان شاخنات از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۷۵ نفر ( در ۶۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: اسنان
پیشنهاد کاربران
دندان ها مفرد: سن