اسناء. [ اِ ] ( ع مص ) بلند کردن.( از تاج المصادر بیهقی ). بلند گردانیدن چیزی را: اسناه. ( از منتهی الارب ). || بزرگوار کردن. بزرگوار گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || زدن برق. درآمدن روشنی برق در خانه یا افتادن آن برزمین یا پریدن آن در هوا: اسنی البرق. ( منتهی الارب ). || یک سال ایستادن در موضعی. یک سال به جایی اقامت کردن ( قوم ): اسنی القوم. ( منتهی الارب ).