اسماعیل بن یسار نسایی شاعر عربی سرای ایرانی تبار سدهٔ دوم هجری و همروزگار با امویان بود. او از پیروان شعوبیه و مدح کنندهٔ عبدالملک بن مروان بود.
نیاکان او فارسی زبان بودند . اسماعیل نسایی از موالی بنی تمیم بود ولی از آنها بریده و به آل زبیر پیوسته بود. اسماعیل دو برادر شاعر دیگر به نام های محمد و ابراهیم نیز داشت که هر سهٔ آنها در هنگام تازش عرب به ایران به اسیری برده شدند.
... [مشاهده متن کامل]
اسماعیل از پیشگامان شعوبی در روزگار امویان بود. او زندگی درازی داشت و تا روزگار مروان حمار هم زنده بود.
وجه تسمیهٔ نسائی را از آن رو آورده اند که اسماعیل یا پدرش یسار در آغاز با فروش ابزار عروسی روزگار می گذرانده اند.
اسماعیل یسار شعرهایی در تفاخر به نیاکان ایرانیش سروده بود. از جمله روزی در نشستی با هشام بن عبدالملک قصیده ای در بزرگداشت ایرانیان سرود که هشام را به خشم آورد و دستور داد اسماعیل را تا مرز خفگی در آب فرو بردند و سپس وی را به حجاز تبعید نمود. خواندن این شعر و خشم خلیفه از نخستین نشانه های پدیداری شعوبیه در تاریخ است.
سرودن و افتخار به ایرانیان در روزگار امویان عرب گرا همواره سبب آزار و زحمت اسماعیل می شد. شعر زیر نمونه ای از سروده های اوست:
برگردان پارسی:
من دایی و عموی های تاجدار بسیاری دارم که همگی بزرگوار و بخشنده و پاک نژادند.
واژه "فوارس" ( اسواران ) از نام ما ( فُرس ) گرفته شده است تا با انتساب به نژاد ارجمند ما برتری یابند.
اینک ای امام ( امام در مفهوم کلی مخاطب است ) ، تفاخر مکن و ستم به ما روا مدار و سخن درست بگوی.
وگر از گذشتهٔ ما ( ایرانیان ) و خودتان ( عرب ها ) ناآگاهی، بپرس تا بدانی ما و شما چگونه بوده ایم.
ما دخترانمان را می پروردیم و شما دخترانتان را در خاک می کردید ( زنده به گور ) .
و شعر دیگری از وی :
به نیاک تو سوگند که در دفاع از شرف چوبم سست و حوضم ویران نیست
ریشه ای بزرگ دارم و شکوه ام با دیگران همسنجیدنی نیست! و زبانم چون تیزی شمشیر زهرآگین است.
با این زبان از شرافت تبار اصیل ( ایرانی ) که همه از سروران بزرگ و تاجدار بودند، پشتیبانی میکنم.
سرداران و سران گشاده روی، مرزبان، پیشتاز، برگزیده بخشنده و مهمان نواز
چه کسی چون خسرو ( انوشیروان ) و شاپور و هرمزان سزاوار ستایش و کرنش است!
نیاکان او فارسی زبان بودند . اسماعیل نسایی از موالی بنی تمیم بود ولی از آنها بریده و به آل زبیر پیوسته بود. اسماعیل دو برادر شاعر دیگر به نام های محمد و ابراهیم نیز داشت که هر سهٔ آنها در هنگام تازش عرب به ایران به اسیری برده شدند.
... [مشاهده متن کامل]
اسماعیل از پیشگامان شعوبی در روزگار امویان بود. او زندگی درازی داشت و تا روزگار مروان حمار هم زنده بود.
وجه تسمیهٔ نسائی را از آن رو آورده اند که اسماعیل یا پدرش یسار در آغاز با فروش ابزار عروسی روزگار می گذرانده اند.
اسماعیل یسار شعرهایی در تفاخر به نیاکان ایرانیش سروده بود. از جمله روزی در نشستی با هشام بن عبدالملک قصیده ای در بزرگداشت ایرانیان سرود که هشام را به خشم آورد و دستور داد اسماعیل را تا مرز خفگی در آب فرو بردند و سپس وی را به حجاز تبعید نمود. خواندن این شعر و خشم خلیفه از نخستین نشانه های پدیداری شعوبیه در تاریخ است.
سرودن و افتخار به ایرانیان در روزگار امویان عرب گرا همواره سبب آزار و زحمت اسماعیل می شد. شعر زیر نمونه ای از سروده های اوست:
برگردان پارسی:
من دایی و عموی های تاجدار بسیاری دارم که همگی بزرگوار و بخشنده و پاک نژادند.
واژه "فوارس" ( اسواران ) از نام ما ( فُرس ) گرفته شده است تا با انتساب به نژاد ارجمند ما برتری یابند.
اینک ای امام ( امام در مفهوم کلی مخاطب است ) ، تفاخر مکن و ستم به ما روا مدار و سخن درست بگوی.
وگر از گذشتهٔ ما ( ایرانیان ) و خودتان ( عرب ها ) ناآگاهی، بپرس تا بدانی ما و شما چگونه بوده ایم.
ما دخترانمان را می پروردیم و شما دخترانتان را در خاک می کردید ( زنده به گور ) .
و شعر دیگری از وی :
به نیاک تو سوگند که در دفاع از شرف چوبم سست و حوضم ویران نیست
ریشه ای بزرگ دارم و شکوه ام با دیگران همسنجیدنی نیست! و زبانم چون تیزی شمشیر زهرآگین است.
با این زبان از شرافت تبار اصیل ( ایرانی ) که همه از سروران بزرگ و تاجدار بودند، پشتیبانی میکنم.
سرداران و سران گشاده روی، مرزبان، پیشتاز، برگزیده بخشنده و مهمان نواز
چه کسی چون خسرو ( انوشیروان ) و شاپور و هرمزان سزاوار ستایش و کرنش است!