[ویکی فقه] اَسْماء بِنْت ِ عُمَیْس ، از زنان صحابی بود.
پدرش عمیس بن مَعَد ، از قبیله قحطانی بنی خثعم بن انمار و مادرش هند دختر عون بن زهیر حِمیری بود از تاریخ ولادت او اطلاعی در دست نیست ، اما می دانیم که به همراه همسرش جعفر بن ابی طالب اسلام آورد و از این رو جزو نخستین مسلمان بود
ازدواج و فرزندان
در سال هفتم بعثت همراه همسرش به حبشه هجرت کرد. در دوران مهاجرت سه فرزند به نام های عبدالله ، محمد و عون به دنیا آورد و در ق همراه دیگر مهاجران به مدینه بازگشت و در ق همسرش جعفر را در جنگ موته از دست داد.پس از آن به همسری ابوبکر درآمد و محمد را در سال حجة الوداع به دنیا آورد.به هنگام بیماری پیامبر (ص ) نیز بر بالین آن حضرت بود سپس همسر امام علی (علیه السلام) شد و به گفته کلبی همانجا دو فزند وی یحیی و عون حاصل این ازدواج بود. یحیی در کودکی درگذشت اما از آن جا که درباره عون اختلاف هست ، بعید نیست که میان او و عون بن جعفر خلطی رخ داده باشد که به جای عون از محمد یاد کرده است .
وفات
از زمان دقیق مرگ اسماء اطلاعی در دست نیست .هر چند دو تاریخ ۸ق و پس از ۰ق برای سال مرگ او در برخی مآخذ آمده اما در جایی تنها به ادامه زندگی او پس از شهادت امام علی (علیه السلام) اشاره شده است .
نقطه برجسته در طول زندگی
...
پدرش عمیس بن مَعَد ، از قبیله قحطانی بنی خثعم بن انمار و مادرش هند دختر عون بن زهیر حِمیری بود از تاریخ ولادت او اطلاعی در دست نیست ، اما می دانیم که به همراه همسرش جعفر بن ابی طالب اسلام آورد و از این رو جزو نخستین مسلمان بود
ازدواج و فرزندان
در سال هفتم بعثت همراه همسرش به حبشه هجرت کرد. در دوران مهاجرت سه فرزند به نام های عبدالله ، محمد و عون به دنیا آورد و در ق همراه دیگر مهاجران به مدینه بازگشت و در ق همسرش جعفر را در جنگ موته از دست داد.پس از آن به همسری ابوبکر درآمد و محمد را در سال حجة الوداع به دنیا آورد.به هنگام بیماری پیامبر (ص ) نیز بر بالین آن حضرت بود سپس همسر امام علی (علیه السلام) شد و به گفته کلبی همانجا دو فزند وی یحیی و عون حاصل این ازدواج بود. یحیی در کودکی درگذشت اما از آن جا که درباره عون اختلاف هست ، بعید نیست که میان او و عون بن جعفر خلطی رخ داده باشد که به جای عون از محمد یاد کرده است .
وفات
از زمان دقیق مرگ اسماء اطلاعی در دست نیست .هر چند دو تاریخ ۸ق و پس از ۰ق برای سال مرگ او در برخی مآخذ آمده اما در جایی تنها به ادامه زندگی او پس از شهادت امام علی (علیه السلام) اشاره شده است .
نقطه برجسته در طول زندگی
...
wikifeqh: اسماء_دختر_عمیس
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اسماء دختر عمیس بن معد بن تیم خثعمی.
او به همراه همسرش جعفر، از نخستین اسلام آورندگان است که پیش از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به «دارالارقم» بدو گروید.
به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در هجرت دوم به حبشه رهسپار شد، به همین جهت عُمَر او را بَحریّه و حبشیه خطاب می کرد. جزئیات تاریخی زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست؛ اما بی تردید تحمل مشکلات دیار غربت جز برای کسی که عاشق پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام باشد، آسان نبود چنان که وی در پاسخ به عمر بن خطاب که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود به سختی های آن اشاره کرد.
او در حبشه سه پسر به نام های عبدالله، عون و محمد برای جعفر آورد و در سال هفتم هجری، در پی فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت.
در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفته ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله برساند.
پیامبر فرمود: هر کس چنین بگوید، دروغ گفته است. او به من سزاوارتر از شما نیست. برای وی و یارانش هجرتی است؛ ولی برای شما اهل کشتی دو هجرت است: هجرتی به نزد نجاشی و هجرتی به سوی من.
در سال هشتم هجرت، با شهادت جعفر بن ابی طالب در سریه موته، پیامبر صلی الله علیه و آله از اسماء دلجویی کرد و به دیگر زنان فرمود تا برای او و فرزندانش، غذایی فراهم سازند.
اسماء دختر عمیس بن معد بن تیم خثعمی.
او به همراه همسرش جعفر، از نخستین اسلام آورندگان است که پیش از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به «دارالارقم» بدو گروید.
به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در هجرت دوم به حبشه رهسپار شد، به همین جهت عُمَر او را بَحریّه و حبشیه خطاب می کرد. جزئیات تاریخی زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست؛ اما بی تردید تحمل مشکلات دیار غربت جز برای کسی که عاشق پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام باشد، آسان نبود چنان که وی در پاسخ به عمر بن خطاب که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود به سختی های آن اشاره کرد.
او در حبشه سه پسر به نام های عبدالله، عون و محمد برای جعفر آورد و در سال هفتم هجری، در پی فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت.
در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفته ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله برساند.
پیامبر فرمود: هر کس چنین بگوید، دروغ گفته است. او به من سزاوارتر از شما نیست. برای وی و یارانش هجرتی است؛ ولی برای شما اهل کشتی دو هجرت است: هجرتی به نزد نجاشی و هجرتی به سوی من.
در سال هشتم هجرت، با شهادت جعفر بن ابی طالب در سریه موته، پیامبر صلی الله علیه و آله از اسماء دلجویی کرد و به دیگر زنان فرمود تا برای او و فرزندانش، غذایی فراهم سازند.
wikiahlb: اَسْماء_بنت_عُمَیس
[ویکی حج] اسماءبنت عُمَیس، از بانوان مشهور جهان اسلام است و از زنان محدثه و راویان حدیث پیامبر اکرم(ص) به شمار می رود. در سالهای نخستین بعثت با جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد.آن دو از نخستین کسانی بودند که پیش از ورود پیامبر(ص) به خانه ارقم ، اسلام آوردند و به فرمان رسول خدا، در هجرت دوم به سال پنجم بعثت، رهسپارحبشه شدند.از این رو، برخی او را حبشیه می خواندند.بعضی از فرزندان او همچون محمد بن ابی بکر از چهره های اثر گذار بودند. وی از یاران و کار گزاران امام علی(ع) و حکمران مصر بود.
از شرح حال اسماء بنت عمیس در قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست .او به احتمال زیاد در سالهای ابتدای بعثت با جعفر بن ابیطالب ازدواج کرد و در سال پنجم هجری به حبشه هجرت نمود .جزئیات زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست. سخنان او بیانگر دشواری هایی است که مهاجران در حبشه با آن روبه رو بوده اند. وی در پاسخ به خلیفه دوم که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود، به این سختی ها اشاره نمود. اسماء در حبشه، سه پسر به نام عبدالله ، عون و محمد برای جعفر به دنیا آورد. به سال هفتم ق. در پی فرمان پیامبر(ص) همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه مهاجرت کرد و هم زمان با فتح خیبر به مدینه رسید. برخی از حضور وی در مراسم ازدواج علی(ع) و فاطمه (س) به سال دوم ق. گزارش داده و آورده اند که او به وصیت خدیجه (س) یک هفته نزد دختر رسول خدا ماند. گویا تشابه اسمی وی با اسماء دختر یزید بن سکن انصاری ، برخی سیره نویسان را به این اشتباه دچار کرده است. او در مدینه با شنیدن سخن عمر بن الخطاب که خود را به دلیل پیشینه هجرت به مدینه، نزدیک تر و سزاوارتر به پیامبر می دانست، خشمگینانه گفت: راست می گویی. شما با رسول خدا بودید. گرسنگانِ شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد. ولی ما در سرزمین حبشه، بیگانه و در آماج خشم و آزار و هراس بودیم. سپس سخن عمر را با رسول خدا در میان گذاشت. پیامبر(ص) با رد سخن عمر، مهاجران به مدینه را دارای یک هجرت و اسماء و دیگر مهاجران به حبشه را «ذوهجرتین» دانست. نخستین کودک مسلمان که در حبشه زاده شد، عبدالله بن جعفر ، زاده اسماء بود. دو فرزند دیگرش، محمد و عون، نیز در حبشه زاده شدند. هم هنگام با تولد عبدالله بن جعفر ، نجاشی نیز دارای پسری شد که او را با تأسی به جعفر، عبدالله نامید و اسماء او را شیر داد. از همین رو، آن دو در بزرگسالی با هم ارتباط داشتند.
به باور برخی مفسران، آیه 35 احزاب/33: {إِنَّ الْمُسْلِمِینَ و المُسْلِمَاتِ و المُؤْمِنِینَ و المُؤْمِنَاتِ و القَانِتِینَ و القَانِتَاتِ و الصَّادِقِینَ و الصَّادِقَاتِ} که تساوی زنان با مردان را در صفات والا نشان می دهد، در پاسخ به اسماء بوده است. او که سال ها دور از وطن زیسته بود، هنگام دیدار همسران پیامبر، از نزول آیه ای مخصوص زنان پرسید. با شنیدن پاسخ منفی آنان، نزد رسول خدا(ص) رفت و از این که در قرآن به زنان همانند مردان توجه نشده است، شکوه کرد و آنان را زیانکار شمرد. خداوند در پاسخ او آیه 35 احزاب/33 را نازل کرد. جامع البیان، این آیه در بیان ویژگی های مؤمنان و اساسی ترین مسائل اعتقادی، اخلاقی و علمی، زن و مرد را در کرامت دینی کنار یکدیگر می نشاند و برای هر دو پاداش یکسان می شمرد.
از شرح حال اسماء بنت عمیس در قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست .او به احتمال زیاد در سالهای ابتدای بعثت با جعفر بن ابیطالب ازدواج کرد و در سال پنجم هجری به حبشه هجرت نمود .جزئیات زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست. سخنان او بیانگر دشواری هایی است که مهاجران در حبشه با آن روبه رو بوده اند. وی در پاسخ به خلیفه دوم که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود، به این سختی ها اشاره نمود. اسماء در حبشه، سه پسر به نام عبدالله ، عون و محمد برای جعفر به دنیا آورد. به سال هفتم ق. در پی فرمان پیامبر(ص) همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه مهاجرت کرد و هم زمان با فتح خیبر به مدینه رسید. برخی از حضور وی در مراسم ازدواج علی(ع) و فاطمه (س) به سال دوم ق. گزارش داده و آورده اند که او به وصیت خدیجه (س) یک هفته نزد دختر رسول خدا ماند. گویا تشابه اسمی وی با اسماء دختر یزید بن سکن انصاری ، برخی سیره نویسان را به این اشتباه دچار کرده است. او در مدینه با شنیدن سخن عمر بن الخطاب که خود را به دلیل پیشینه هجرت به مدینه، نزدیک تر و سزاوارتر به پیامبر می دانست، خشمگینانه گفت: راست می گویی. شما با رسول خدا بودید. گرسنگانِ شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد. ولی ما در سرزمین حبشه، بیگانه و در آماج خشم و آزار و هراس بودیم. سپس سخن عمر را با رسول خدا در میان گذاشت. پیامبر(ص) با رد سخن عمر، مهاجران به مدینه را دارای یک هجرت و اسماء و دیگر مهاجران به حبشه را «ذوهجرتین» دانست. نخستین کودک مسلمان که در حبشه زاده شد، عبدالله بن جعفر ، زاده اسماء بود. دو فرزند دیگرش، محمد و عون، نیز در حبشه زاده شدند. هم هنگام با تولد عبدالله بن جعفر ، نجاشی نیز دارای پسری شد که او را با تأسی به جعفر، عبدالله نامید و اسماء او را شیر داد. از همین رو، آن دو در بزرگسالی با هم ارتباط داشتند.
به باور برخی مفسران، آیه 35 احزاب/33: {إِنَّ الْمُسْلِمِینَ و المُسْلِمَاتِ و المُؤْمِنِینَ و المُؤْمِنَاتِ و القَانِتِینَ و القَانِتَاتِ و الصَّادِقِینَ و الصَّادِقَاتِ} که تساوی زنان با مردان را در صفات والا نشان می دهد، در پاسخ به اسماء بوده است. او که سال ها دور از وطن زیسته بود، هنگام دیدار همسران پیامبر، از نزول آیه ای مخصوص زنان پرسید. با شنیدن پاسخ منفی آنان، نزد رسول خدا(ص) رفت و از این که در قرآن به زنان همانند مردان توجه نشده است، شکوه کرد و آنان را زیانکار شمرد. خداوند در پاسخ او آیه 35 احزاب/33 را نازل کرد. جامع البیان، این آیه در بیان ویژگی های مؤمنان و اساسی ترین مسائل اعتقادی، اخلاقی و علمی، زن و مرد را در کرامت دینی کنار یکدیگر می نشاند و برای هر دو پاداش یکسان می شمرد.
wikihaj: اسماء_بنت_عمیس
[ویکی اهل البیت] اَسْماء بنت عُمَیس. این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اسماء دختر عمیس بن معد بن تیم خثعمی.
او به همراه همسرش جعفر، از نخستین اسلام آورندگان است که پیش از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به «دارالارقم» بدو گروید.
به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در هجرت دوم به حبشه رهسپار شد، به همین جهت عُمَر او را بَحریّه و حبشیه خطاب می کرد. جزئیات تاریخی زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست؛ اما بی تردید تحمل مشکلات دیار غربت جز برای کسی که عاشق پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام باشد، آسان نبود چنان که وی در پاسخ به عمر بن خطاب که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود به سختی های آن اشاره کرد.
او در حبشه سه پسر به نام های عبدالله، عون و محمد برای جعفر آورد و در سال هفتم هجری، در پی فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت.
در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفته ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله برساند.
اسماء دختر عمیس بن معد بن تیم خثعمی.
او به همراه همسرش جعفر، از نخستین اسلام آورندگان است که پیش از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به «دارالارقم» بدو گروید.
به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در هجرت دوم به حبشه رهسپار شد، به همین جهت عُمَر او را بَحریّه و حبشیه خطاب می کرد. جزئیات تاریخی زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست؛ اما بی تردید تحمل مشکلات دیار غربت جز برای کسی که عاشق پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام باشد، آسان نبود چنان که وی در پاسخ به عمر بن خطاب که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود به سختی های آن اشاره کرد.
او در حبشه سه پسر به نام های عبدالله، عون و محمد برای جعفر آورد و در سال هفتم هجری، در پی فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت.
در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفته ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله برساند.