اسلپ استیک

دانشنامه عمومی

اسلپ استیک (رمان). اسلپ استیک ( به انگلیسی: Slapstick ) یا تنهایی هرگز! ( به انگلیسی: Lonesome no more! ) رمانی علمی - تخیلی از کرت وانه گت، نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و مسئلهٔ تنهایی را از دید فردی و اجتماعی به تصویر کشیده است.
در این رمان نیز ونه گات همچون برخی رمان های دیگرش از عبارتی خودساخته در پایان بسیاری از پاراگراف های کتاب استفاده کرده است. هی هو ( hi ho ) کلمه ای است که ونه گات در پایان بندهای نوشتار آورده و راوی داستان آنرا سکسکه ای می داند که با پیر شدنش بیشتر شده است.
در ۱۹۸۲ فیلمی با عنوان اسلپ استیک از گونه ای دیگر با اقتباس از آن ساخته شد.
این کتاب در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و مراقبه ای عجیب و غریب از نزدیکی ونه گات با خواهرش آلیس است که در سال ۱۹۵۸ در سن ۴۱ سالگی به دلیل سرطان درگذشت. شوهر آلیس، دو روز پیش از مرگ آلیس در یک حادثه قطار درگذشت و کورت ونه گات سرپرستی سه پسر او را بر عهده گرفت. این کتاب کمی پس از مرگ عموی ونه گات با نام الکس ونه گات نوشته شد. د این کتاب، ونه گات و خواهرش آلیس به دو قلوهای نئاندرتالوئیدی تبدیل شده اند ( با دو متر قد و قیافه های زشت ) که با چسباندن سر خود به یکدیگر به نبوغی والا می رسند و با جدا شدن از یکدیگر فکر می کنند که به جوجه اردک زشت تبدیل شده اند.
ونه گات این کتاب را به استن لورل و الیور هاردی ( با نام لورل و هاردی شناخته می شوند ) تقدیم کرده است و عنوان رمان از اسلپ استیک ( کمدی بزن و بکوب ) برگرفته شده که دو نفره اجرا می شود و شامل صحنه های پرتحرک و شلوغ، زدوخوردهای مضحک، پرتاب کیک و تعقیب وگریزهای خنده آور است. ونه گات در اولین پاراگراف مقدمه کتاب، درباره عنوان آن چنین می گوید[ ۱]   :
"این کتاب بیشتر از بقیه کتاب هایم به زندگینامهٔ خودنوشته نزدیک است. اسم آن را اسلپ استیک گذاشته ام چون گروتسک است، شعر موقعیت است - مثل فیلم های کمدی اسلپ استیکِ لورل و هاردی زمان های قدیم. این نوشته دربارهٔ احساسی ست که من از زندگی دارم. "
این کتاب به شکل خودزندگینامه دکتر ویلبر نسترن زرد - ۲ سواین ( Dr. Wilbur Daffodil - 11 Swain ) نوشته شده است که درباره زندگی اش در خرابه های ساختمان امپایر استیت در منهتن نیویورک به همراه نوهٔ شانزده سالهٔ حامله اش، ملودی مرغ انجیرخوار - ۲ فون پترزوالد ( Melody Oriole - 2 von Peterswald ) می گوید. پدر و مار ثروتمند ویلبر و خواهرش الیزا، آنها را در کودکی به خاطر ظاهر زشتشان در کاخی دورافتاده در میان باغ سیبی نگهداری می کردند. آنها زندگی منزوی و تنهایی داشتند و با چسباندن سرهای خود به همدیگر به نابفه هایی تبدیل می شدند که توانستند مسائلی را پیش بینی کنند که در آینده اتفاق می افتد. ویلبر و الیزا همچون دو نیمه یک مغز بودند؛ ویلبر نیمکره چپ مغز ( منطقی، عقلانی و قابل به ارتباط با دیگران ) و الیزا همچون نیمکره راست مغز ( نوآور، احساسی اما ناتوان از برقراری ارتباط مؤثر با دیگران ) بود.
عکس اسلپ استیک (رمان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اسلپ استیک: [اصطلاح سینما ]یک اصطلاح سینمایی دیگر اسلیپ استیک است . منظور، نوعی از فیلم های کمدی صامت است که با فیلم های لورل هاردی می شناسیم و در اوایل قرن بیستم رواج داشت و زود هم افول کرد.

بپرس