اسلع. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) ابن شریک اعرجی تیمی. از فرزندان اعرج بن کعب بن سعدبن زیدبن مناةبن تمیم. در اسدالغابة و الاصابة او را از صحابه شمرده اند. گویند خادم پیغمبر بود. ( تنقیح المقال ج 1 ص 124 ). مؤلف از قاموس الاعلام ترکی گوید: اسلعبن شریک بن عوف اعرجی یا اسلعبن اسقع یا میمون بن یسار، یکی از اصحاب است که بخدمت حضرت رسالت مشرف شده و بعض احادیث ازآن جناب نقل کرده است. و رجوع به حارث بن کعب شود.
اسلع.[ اَ ل َ ] ( اِخ ) اعرجی. رجوع به اسلعبن شریک شود.
اسلع. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) ابن قطاف الطهوی. شاعری است و او راست :
فداء لقومی کل معشر جارم
طرید و مخذول بما جرّ مسلم
هُم ُ افحموا الخصم الّذی یستقیدنی
و هم فصموا حجلی و هم حقنوا دمی
بأید یفرّجن المضیق و السن
سلاط و جمع ذی زهاء عرمرم
اذا شئت لم تعدم لدی الباب منهم ُ
جمیل المحیا واضحاً غیر توأم.
( البیان و التبیین چ سندوبی ج 1 ص 156 ).