اسلام لو

لغت نامه دهخدا

اسلام لو. [ اِ ] ( اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو ( از ایلات خمسه فارس ). ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 86 ).، اسلاملو. [ اِ] ( اِخ ) دهی از دهستان برگشلو بخش حومه شهرستان ارومیه ، 13000گزی جنوب خاوری ارومیه ، 1500 گزی جنوب ارابه رو امامزاده به ارومیه ، جلگه و معتدل ، مالاریایی. سکنه 380 تن. شیعه. آب آن از شهرچای. محصول آن غلات ، توتون ، انگور، چغندر، حبوبات. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی ، جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. تابستان میتوان به آنجا اتومبیل برد. ( فرهنگ جغرافیائی ج 4 ).

اسلاملو. [ اِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دشت بیل بخش اشنویه شهرستان ارومیه ، 14000 گزی شمال خاوری اشنویه ، 7500 گزی شمال ارابه رو کردکاشان به اشنویه. کوهستانی ، سردسیر، سالم. سکنه 115 تن. سنی. زبان کردی. آب از چشمه. محصول آن غلات ، توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد. صنایعدستی ، جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

تیره از ایل اینانلو .

پیشنهاد کاربران

بپرس