اسلام آوردن ایرانیان یا گرایش ایرانیان به اسلام، فرآیندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده است که چند صد سال به طول انجامیده و از ناحیه ای به ناحیهٔ دیگر تفاوت داشته و انگیزه و نیروی محرک آن در موارد گوناگون متفاوت بوده است. فرایند مسلمان شدن ایرانیان از دورهٔ محمد بن عبدالله در سرزمین حجاز شروع شد ( ایرانیان بسیاری در یمن از زمان فتح این سرزمین به دست خسرو انوشیروان ساکن بودند ) . در زمان حمله مسلمانان به ایران، اولین روی آورندگان به اسلام، سربازان ایرانی و سران محلی بودند که به گفتهٔ التون دانیل این گرایش، تنها اسمی بوده و برای حفظ جایگاه در حکومت جدید انجام شده است.
... [مشاهده متن کامل]
تصّرف ایران، به طور مستقیم منجر به تغییر دین نشد بلکه دو و نیم قرن طول کشید تا بیشتر ایرانیان مسلمان شوند. کشتار مردم عادی و آتش زدن آتشکده ها و اماکن مقدس و کشتن موبدان از اقدامات انجام شده برای «گسترش دین» بود؛ امویان مالیات های غیرقابل پرداختی را برای ایرانیان تعیین می کردند و این همراه با سوزاندن کتاب های ایرانی بود. امویان معتقد بودند که قرآن کتاب مقدسی است که لازم نیست کتابی به غیر از آن وجود داشته باشد و هر کسی که در خوارزم به خوارزمی سخن می گفت را می کشتند. زبان عربی را تنها زبان رسمی برای حکومت خود انتخاب کردند و این به شکلی بود که اگر کسی سرپیچی می کرد، او را می کشتند. به گفته همایون کاتوزیان حکومت در ابتدا با گرفتن مالیات جزیه را برای افزون شدن نوکیشان مسلمان استفاده کرد، که این گروه از مالیات دادن، معاف بودند؛ و این، خودِ غیرمسلمانان بودند که به تدریج به مزایای اقتصادی و امنیتی اسلام پی بردند. نهایتاً اسلام در جریان یک روند طولانی به دین غالب در فلات ایران تبدیل گشت. با این حال ایرانیان، برخلاف سایر مردم تحت فرمان مسلمانان، توانستند از عربی سازی اجتناب کرده و بخش های مهمی از فرهنگ خود را حفظ نمایند.
ریچارد بولیت، اسلام شناس آمریکایی می گوید در پایان دوران اموی ( نیمه های سده هشتم و حدود ۱۵۰ سال پس از ظهور اسلام ) تعداد مسلمانان امپراتوری اسلامی، از ده درصد فراتر نمی رفت؛ اما با ظهور عباسیان در میانهٔ سده نهم ( ۱۰۰ سال پس از ظهور دولت عباسی ) ، این عدد از چهل درصد فراتر رفت و حتی در پایان سدهٔ یازدهم میلادی، چیزی حدود هشتاد درصد از مردم سرزمین های خلافت، مسلمان بودند. دولت هایی مانند سامانی - با اینکه کماکان از زبان عربی و دین اسلام پشتیبانی می کردند - در زنده کردن زبان پارسی نقش بسیار مهمی را ایفا کردند. سامانیان با ترکیب فرهنگ ایرانی با عناصرهای اسلامی، فرهنگ تازه ای را به وجود آوردند که رفته رفته بر مردم ایران چیره شد.
... [مشاهده متن کامل]
تصّرف ایران، به طور مستقیم منجر به تغییر دین نشد بلکه دو و نیم قرن طول کشید تا بیشتر ایرانیان مسلمان شوند. کشتار مردم عادی و آتش زدن آتشکده ها و اماکن مقدس و کشتن موبدان از اقدامات انجام شده برای «گسترش دین» بود؛ امویان مالیات های غیرقابل پرداختی را برای ایرانیان تعیین می کردند و این همراه با سوزاندن کتاب های ایرانی بود. امویان معتقد بودند که قرآن کتاب مقدسی است که لازم نیست کتابی به غیر از آن وجود داشته باشد و هر کسی که در خوارزم به خوارزمی سخن می گفت را می کشتند. زبان عربی را تنها زبان رسمی برای حکومت خود انتخاب کردند و این به شکلی بود که اگر کسی سرپیچی می کرد، او را می کشتند. به گفته همایون کاتوزیان حکومت در ابتدا با گرفتن مالیات جزیه را برای افزون شدن نوکیشان مسلمان استفاده کرد، که این گروه از مالیات دادن، معاف بودند؛ و این، خودِ غیرمسلمانان بودند که به تدریج به مزایای اقتصادی و امنیتی اسلام پی بردند. نهایتاً اسلام در جریان یک روند طولانی به دین غالب در فلات ایران تبدیل گشت. با این حال ایرانیان، برخلاف سایر مردم تحت فرمان مسلمانان، توانستند از عربی سازی اجتناب کرده و بخش های مهمی از فرهنگ خود را حفظ نمایند.
ریچارد بولیت، اسلام شناس آمریکایی می گوید در پایان دوران اموی ( نیمه های سده هشتم و حدود ۱۵۰ سال پس از ظهور اسلام ) تعداد مسلمانان امپراتوری اسلامی، از ده درصد فراتر نمی رفت؛ اما با ظهور عباسیان در میانهٔ سده نهم ( ۱۰۰ سال پس از ظهور دولت عباسی ) ، این عدد از چهل درصد فراتر رفت و حتی در پایان سدهٔ یازدهم میلادی، چیزی حدود هشتاد درصد از مردم سرزمین های خلافت، مسلمان بودند. دولت هایی مانند سامانی - با اینکه کماکان از زبان عربی و دین اسلام پشتیبانی می کردند - در زنده کردن زبان پارسی نقش بسیار مهمی را ایفا کردند. سامانیان با ترکیب فرهنگ ایرانی با عناصرهای اسلامی، فرهنگ تازه ای را به وجود آوردند که رفته رفته بر مردم ایران چیره شد.