اسلال. [ اِ ] ( ع مص ) بیمار سل گردانیدن. ( منتهی الارب ). به بیماری سل مبتلا کردن. || دزدی. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). دزدیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || سرقت خفیة . || خیانت. ( منتهی الارب ). || رشوت دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). رشوة. ( مهذب الاسماء ). پاره دادن. || غارت آشکار.اسلال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سَلّة.