اسلاع

لغت نامه دهخدا

اسلاع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سِلع. ( منتهی الارب ). || اسلاع فرس ؛ گوشتی که بر هر دو رگ ران اسپ که تا پاشنه اند متعلق بود وقت فربهی آن. ( منتهی الارب ).

اسلاع. [ اِ ] ( ع مص ) شکسته سر شدن. شکسته سر گردیدن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران