drink (فعل)نوشیدن، اشامیدن، خوردن، نوشانیدن، اسقاء کردنingraft (فعل)اسقاء کردن، اشباع کردن، رنگ ثابت زدن، در ذهن جانشین کردن، در جسم چیزی فرو کردن