اسفید

لغت نامه دهخدا

اسفید. [ اِ ] ( ص ) اسپید. سپید. سفید. مقابل سیاه. || روشن. درخشان. تابان. رجوع به اسپید و سفید شود. || جزء مقدم بعض امکنه مانند اسفیدجوی و اسفیدچشمه و اسفیددز و اسفیددشت و اسفیدبان و اسفیدجان و اسفیدرودبار. و در «دراسفید» جزء مؤخر است.

اسفید. [ اِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان وزوا بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم در 18000 گزی شمال خاور مرکز بخش 4000 گزی راه فرعی طغرود به قاهان. سکنه 110 تن. سردسیر. آب از 3 رشته قنات. محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، میوه جات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. از طریق دولت آباد طغرود میتوان ماشین برد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ص 12 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سفید سپید ابیض مقابل سیاه اسود . ۲ - روشن درخشان
دهی در شرهستان قم

فرهنگ عمید

= سفید

دانشنامه عمومی

اسفید (بام و صفی آباد). اسفید، روستایی در بخش مرکزی بخش بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۲۵ نفر ( ۱۹۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس اسفید (بام و صفی آباد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

جمیعت ساکن دایم حدودن 295 نفر که در سر شماری از قلم افتاده شقل اصلی دامداری حدود 2400 راس می باش گاو شیر ده وگوساله پرواری وکشاورزی عمده کار انها است کم بود اب از مشکلات انهاست نبود گاز شهری هم یکی دیگر از مشکلات است

بپرس