اسفرنگ

لغت نامه دهخدا

اسفرنگ. [ اِ ف َ رَ ] ( اِخ ) اسفرنج است که قریه ای باشداز قرای سمرقند. ( برهان ). سپرنگ. ( جهانگیری ). مولد سیف الدین اسفرنگی شاعر. ( انجمن آرای ناصری ) ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

از دیه های سغد سمرقند ( ماورائالنهر ) است . ضح . مولد سیف اسفرنگی شاعر معروف همین دیه است .

پیشنهاد کاربران

بپرس