اسفرسف

لغت نامه دهخدا

اسفرسف. [ اَ رَ ] ( اِ مرکب ) اسفرسب. ( برهان ). اسپرس. ( جهانگیری ). رجوع به اسفرسب و اسپرس و اسپریس شود.

پیشنهاد کاربران