اسعف

لغت نامه دهخدا

اسعف. [ اَ ع َ ] ( ع ص ) شتر شیرینه برآورده. ( منتهی الارب ). اشتری که موی چشم و بینی وی ریخته باشد. ( تاج المصادر بیهقی ). || اسب پیشانی سفید. ( منتهی الارب ). آن اسب که همه پیشانی وی سپید بود. ( مهذب الاسماء ).

پیشنهاد کاربران