اسعاط

لغت نامه دهخدا

اسعاط. [ اِ ] ( ع مص ) دارو در بینی ریختن. دارو به بینی واکردن. ( تاج المصادر بیهقی ). دارو به بینی فروبردن. ( زوزنی ). سَعوط در بینی کردن. دارو ریختن در بینی. ( منتهی الارب ) : اسعطه الدواء. || مبالغه کردن در تفهیم علمی. || نیزه بر بینی زدن و بعضی گفته اند نیزه زدن مطلقا. ( از منتهی الارب ). نیزه بر سینه زدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

دارو در بینی ریختن

پیشنهاد کاربران

بپرس