اسطوان. [ اُ طُ ] ( ع ص ) شتر درازگردن یا بلندبالا. ( منتهی الارب ). اشتری بلند. ( مهذب الاسماء ). || ( اِ ) ایوان. دهلیز. کریاس. ( دزی ج 1 ص 22 ). || ستون : بارانی پوشیده بر عادت مسافران بنزدیک اسطوانی رفت. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).اسطوان. [اُ طُ ] ( اِخ ) ثغری است بروم. ( منتهی الارب ). قلعه ای است در حدود رومیه از ناحیه شام. ( مراصد الاطلاع ).