اسروع. [ اُ ] ( ع اِ ) کرمکی است سپید و سرخ سر که در ریگ و وادی ظبی یافت میشود و انگشتان زنان را در لطافت و نازکی بدان تشبیه کنند. کرمی سرخ که میان سبزیها و تره هاست و بعضی گفته اند در میان ریگ باشد و در طب بکار می برده اند. کرم که در ریگ بود. ( مهذب الاسماء ). کرم تره. اسروع کرمی است که در سبزه زار و ریگزار میباشد، ضماد او عصب مقطوع را در ساعت التیام دهد. ( تحفه حکیم مؤمن ). ج ، اَساریع. || نقش و خطی که بر کمان می باشد. خطها که در کمان پیدا آید. ( مؤید الفضلاء ). || طاق رز. ( مهذب الاسماء ). تاک رز. || شاخ رز و گیاهی که از بیخ درخت و تن درخت روید.شاخی که از بن درخت روید. ( مؤید الفضلاء ). پاجوش. || پی باطن پای و دست آهو. ( منتهی الارب ).