اسراف کار

/~esrAfkAr/

مترادف اسراف کار: اسراف کننده، بادبدست، متلف، مسرف

متضاد اسراف کار: مقتصد

معنی انگلیسی:
prodigal, wasteful

لغت نامه دهخدا

اسراف کار. [ اِ ] ( ص مرکب ) که گزاف خرج کند. ول خرج. مسرف. مبذّر.

فرهنگ فارسی

که گزاف خراج کند

فرهنگ عمید

اسراف کننده، کسی که بی اندازه خرج می کند، ولخرج، مسرف.

پیشنهاد کاربران

اصراف از ریشه مصرف و صرف کردن میاد و چرا با س نوشته می شود؟ به نظر من اشتباه املایی دارد و بایدا این کلمه را اصلاح کرد و یا کل کلمات با ریشه عربی رو از دستور زبان فارسی حذف کرد!! اونوقت ببینیم از زبان
...
[مشاهده متن کامل]
فارسی چه می ماند؟ وقتی که میگم ، ما هیچی ( مخصوصا فرهنگی که بسیار مدعی آن هستیم ) نداریم ، یه عده ای معترض می شوند، اما حالا که در املای درست یه کلمه به مشکل خوردم ، به این نتیجه رسیدم که واقعا ما هیچی نداریم ، حتی یک واژه نامه اصیل و خالص فارسی !!

اِسرافکار: وِلهَزینه، گزافکار، گزافەکار، هدردهنده، ریخت - و - پاشگر
Wasteful
wastrel
Prodigal
ولخرج
متلف