دیکشنری
مترجم
بپرس
اسحوب
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسحوب. [ اُ ] ( ع ص ) سخت خورنده. بسیارخوار. بسیارخور. || سخت آشامنده. بسیارنوش. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک