اسحفاق

لغت نامه دهخدا

اسحفاق. [ اُ ح ُ ] ( ع اِ ) اُسحقار. اسحقان. قال ابوحنیفة هو نبات ممتد حبالاً علی وجه الأرض له ورق کورق الحنظل الا انه ارق و له قرون اقصر من قرون اللوبیا فیها حب مدورٌ احمر یتداوی به من عرق النسا. ( ابن البیطار ). و مترجم فرانسوی آن لکلرک میگوید ندانم چیست.

پیشنهاد کاربران